کتاب شاهد 8

Shahed 8
خاطرات شهید مدافع حرم حبیب الله (بهمن) قنبری
کد کتاب : 110217
شابک : 978-6222850951
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب شاهد 8 اثر حبیب الله قنبری

روز 22 بهمن هنوز مردم با گارد جاویدان شاه درگیر بودند. فرمانده پادگان پسرخاله ام را به یاد دارم که با فریاد دستور می داد: «مردم رو بزنید! رحم نکنید!» خودش پشت سر قرار گرفته بود. سربازهای تک تیرانداز را فرستاده بود جلو. پسرخاله داوود مقاومت کرده بود و می گفت: «من نمی زنم مردم رو!» این حرف را چشم در چشم فرماندهش زد.

فرماندهش هم کلت کمری اش را درآورد و ماشه را کشید و گلوله که شلیک شد پسرخاله داوود را نقش زمین کرد و در دم کشته شد.

تا مدت ها مشخص نبود که پیکر داوود را کجا دفن کرده اند. آن قدر خانواده آن ها و خانواده ما پیگیری کردند تا متوجه شدند داوود را بی غسل و کفن دفن کرده اند در بهشت زهرا. بعد عکسی از پیکرش آوردند و خونی که از او جاری بود و گلوله ای که سرش را شکافته بود. البته داوود ما را جزو شهدا حساب نکردند!

بعد از انقلاب فعالیت های ما سمت و سو گرفت. پاتوق مسجد راه آهن بهشهر بود. مسجد خانه اول ما شده بود. حالا همه نمازهایمان را در مسجد می خواندیم. روحانی ها مدام رفت و آمد داشتند و سخنرانی می کردند. کمی بعد بسیج پا گرفت. ما هم شدیم عضو بسیج محل. آموزش هایی راه افتاد. عقیدتی، سیاسی، نظامی، نگهبانی ها شروع شد. منافقین هم فعالیت هایشان پا گرفته بود. مشغول کارهای خدماتی شده بودیم. مثل پخش سوخت. البته من در کار پخش سوخت فعالیت نداشتم، چون قد و قامت و زور بازویی نداشتم. جثه ام ریز بود. بیشتر برادرهای بزرگ تر ما مشغول خدمت رسانی به مردم بودند. سوخت چراغ های اهالی محله از همین راه تهیه و تامین می شد.

مسئول پایگاه محله ما در ابتدا حاج محمود مهرزادی (برادر شهید مهرزادی) بود. بعد از او شهید سیدعابدین حسینی مسئولیت بسیج محله مان را به عهده گرفت. آقای حسن خناری هم مسئول بعدی بسیج بودند. آن روزها بر سر مسئولیت قبول نکردن دعوا بود، برخلاف این روزها!

کتاب شاهد 8

حبیب الله قنبری
شهید حبیب الله (بهمن) قنبری متولد سال 45 رزمنده و پاسدار بازنشسته لشکر عملیاتی 25 کربلای استان مازندران دارای دو فرزند، از اولین شهدای مدافع حرم مازندرانی بود که پس از نقض آتش بس توسط تروریستهای تکفیری داعش و النصره و محاصره شهر خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل شد.