وقتی میرزا محمدتقی مامقانی در شرح میدان رفتن علیاکبر نوشت «من ز بهر دادن جان میروم / سوی مهمانگاه جانان میروم» احتمالا با پسوند «گاه» میخواست اسم مکان بسازد. ولی اگر محمدتقی، متخلص به نیر تبریزی، در سحرگاهی در سنهی 1271 «گاه» را پسوند زمان گرفته باشد، تصویرمهمانگاه در شعرش تکاندهندهتر از اسم مکان میشود: موسم مهمان، مقام مهمان. وقتش. وقت حسین. وقتی که با هم وعده داشتند. «گاه» پسوند مشترک زمان و مکان، برای عاشورا، برای واقعهای که هیچ وقت نمیفهمیم اتفاقی در زمان بوده یا در مکان. چقدر درست است. پسوندی سرگردان میان زمان و مکان برای محرم که هیچ وقت نمیفهمیم مثل زمان در حرکت به ما رسیده یا مکانی است که بهش رسیدهایم.
مهمانگاه روایت این «گاه» غریب است در زندگی امروز ایران. پانزده نفر از عاشوراهایی نوشتهاند که بر آنها گذشته است. از دریافتها و خاطراتشان از محرمهای دور و نزدیک و اندوه هر ساله در همین کوچهها و خانههای دور و بر.
کتابهای رهیده، کآشوب ، رستخیز و زانتشنگان چهار جلد دیگر این مجموعه هستند.
کتاب مهمان گاه