قسمت هایی از کتاب کلید چراغ ها را از ته خاک زده ام (لذت متن)
روزی به مرگ خورشید برخواهم خاست
و خون باد را خواهم ریخت
و باران را میان فقیران تقسیم خواهم کرد
گذشته از این ها
من آن مرد منتظرم
زود زود زود
بیدار شو بیدار شو و امضا کن
امضا کن که نزدیک است خاموش شود جهان.