خشم تاثیر بسیار عمیقی در زندگی انسانها دارد. میزان خشم در افراد مختلف متفاوت است و شاید مردان نسبت به زنان، بیشتر عصبانی میشوند. البته منظور این نیست که زنان عصبانی نمیشوند بلکه بروز نمیدهند و بهجا این کار را میکنند، اما در مردان این امر ناشی از یک نوع هورمون مردانه است. گاهی اوقات انسانها خیلی بدرفتاری میکنند، اما این دلیل نمیشود که آنها انسانهای بدی باشند، ولی ما این انسانها را معیوب میپنداریم. به تصریح نگارنده: تعداد زیادی را میشناسم که از لحاظ قلبی بیمار بودهاند، ولیکن نتوانستهاند بیماری خود را آنطور که دلشان میخواهد ترسیم کنند. افراد عصبانی را هم میتوان تحمل کرد. خشم بیمعنی، مخرب و غیرموثر است و فکر نمیکنم کسی آن را تشویق کند. خشم، انتقامجوئی، تنفر و ترس از احساسات مخرب، سمی انسانی است. افراد زیادی را میشناسم که از لحاظ فکری مریض بوده و نمیتوانستند جهان را از روی فکر تجسم کنند و دوست بدارند. این افراد، انسانهای بداندیشی هستند که حتی از نگاه کردن به دیگران در هر روز تنفر دارند. در کتاب حاضر بر این نکته تاکید شده است که با دور شدن از خشم میتوان روابط خود را با دیگران حفظ و زندگی سعاتمندانهای را تجربه کرد.
کتاب رهایی از خشم