1. خانه
  2. /
  3. کتاب زندگی بی حد و مرز

کتاب فتح قله های موفقیت بدون دست و پا

نویسنده: نیک وی آچیچ
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
1 از 1 رأی

کتاب فتح قله های موفقیت بدون دست و پا

Life Without Limits
انتشارات: طاهریان
٪15
160000
136000
1 از 1 رأی

کتاب زندگی بی حد و مرز

نامزد جایزه صنعت کتاب استرالیا سال 2012
Life Without Limits
انتشارات: ذهن آویز
ناموجود
290000
معرفی کتاب زندگی بی حد و مرز
پرفروش ترین کتاب ECPA — بیش از یک میلیون نسخه فروخته شد! • اگر هر چیزی ممکن بود زندگی شما چگونه بود؟

نیک وویچیچ که بدون دست و پا به دنیا آمد، با غلبه بر ناتوانی‌های خود، یک زندگی مستقل، غنی، رضایت‌بخش و « خوب» داشت و در عین حال به عنوان یک الگو برای هر کسی که به دنبال خوشبختی واقعی بود عمل کرد. نیک که اکنون یک سخنران انگیزشی موفق در سطح بین المللی است، مشتاقانه پیام خود را پخش می کند: مهمترین هدف این است که هدف زندگی خود را بیابید و هرگز تسلیم نشوید، علیرغم هر مشکل یا شانس به ظاهر غیرممکنی که سر راه شما قرار دارد.
نیک داستان ناتوانی‌های جسمی‌اش و نبرد عاطفی‌ای را که در کودکی، نوجوانی و جوانی یاد می‌گرفت، تحمل کرد. «برای طولانی‌ترین و تنهاترین زمان، فکر می‌کردم آیا کسی مانند من روی زمین وجود دارد و آیا هدفی جز درد و تحقیر در زندگی من وجود دارد؟»
نیک به اشتراک می‌گذارد که چگونه ایمانش به خدا منبع اصلی قدرت او بوده است، و توضیح می‌دهد که به محض اینکه احساس هدفی پیدا کرد - الهام بخشیدن به دیگران برای بهتر کردن زندگی خود و دنیای اطرافشان - اعتماد به نفس برای ایجاد یک کار مفید و سازنده پیدا کرد. اجازه دهید نیک به شما الهام بخشد تا زندگی خود را بدون محدودیت شروع کنید.
نیک توصیه های عملی برای تحقق بخشیدن به زندگی سرشار از رضایت و شادی با ایجاد اعتماد در دیگران، ایجاد روابط حمایتی و به دست آوردن قدرت برای سفر ارائه می دهد. او با نشان دادن اینکه چگونه آموخته است آنچه را که نمی تواند کنترل کند بپذیرد و به جای آن بر آنچه که می تواند تمرکز کند، خواننده را تشویق می کند.
این کتاب به هر کسی کمک می کند مسیر منحصر به فرد خود را برای یک زندگی موفق تعیین کند.
درباره نیک وی آچیچ
درباره نیک وی آچیچ
نیکلاس جیمز ووییچیچ (Nicholas James Vujicic) متولد چهارم دسامبر ۱۹۸۲ در استرالیا است و به علت ابتلا به سندرم تترا-آمیلیا هنگام تولد از نعمت دست و پا محروم بوده‌است.
هر چند در کودکی دچار افسردگی شده بود، اما کم‌کم و با کمک مادرش آموخت که از زائدهٔ کوچکی که به جای پا در بدن او وجود داشت، استفاده کند و قابلیت‌های خود را افزایش دهد، او در دبیرستان رهبری گروهٔ را بر عهده گرفت که برای یک خیریه اعانه جمع‌آوری می‌کردند و از آن به بعد به کارهای عام‌المنفعه رو آورد.
نیک وویچیچ در سن ۲۱ سالگی از دانشگاه گریفیت با دو مدرک لیسانس در رشته‌های حسابداری و برنامه‌ریزی مالی فارغ‌التحصیل گردید. نیک سخنران انگیزشی و مدیر سازمان غیرانتفاعی "زندگی بی حد و مرز" است. از دیگر مهارت‌های او شنا، موج‌سواری، و گلف است.
او در کتاب خود زندگی بی حد و مرز میگوید: من بدون دست و پا به دنیا آمدم اما هرگز در حصار شرایط خود نماندم. من به سراسر دنیا سفر میکنم و به میلیون‌ها نفر الهام میبخشم تا با ایمان، امید، عشق و شجاعت خویش بر ناملایمات زندگی چیره شوند و به آرزوهای خود برسند.
او هم‌اکنون یکی از تأثیر گذارترین سخنرانان موفقیت در دنیا محسوب می‌شود و مؤسسه زندگی بدون دست و پا را که در زمینه موفقیت فعالیت دارد اداره می‌کند.
او سال ۹۷ به ایران سفر کرد و در هتل اسپیناس تهران برای ۱۴۰۰ نفر سخنرانی کرد.
قسمت هایی از کتاب زندگی بی حد و مرز

دوازده ساله بودم که به همراه خانواده ازاسترالیا به آمریکا کوچیدیم. از این که باید در جایی تازه، بدون هیچ دوست و آشنایی از صفر شروع کنم، می ترسیدم. در هواپیما با خواهر و برادرم لهجه ی آمریکایی را تمرین می کردیم تا وقتی با همکلاسی های تازه ی خود صحبت می کنیم، آن ها ما را دست نیاندازند. گرچه نمی توانستم شکل غیر معمول بدنم را عوض کنم، اما می توانستم لهجه ام را تغییر بدهم. بعدها دانستم که بیشتر آمریکایی ها لهجه استرالیایی را دوست دارند. این سفر، نخستین دگرگونی عمده ی زندگی من بود. من می کوشیدم مثل آمریکایی ها به نظر برسم، و این تنها اشتباه زندگی من نبود. مدرسه ی تازه، در دامنه های کوه های سانتامونیکا واقع شده بود. خانه ی کنونی من نزدیک همین مدرسه است. مدرسه ای بسیار عالی بود، اما در ابتدا باید سخت کار می کردم تا خود را بچه های دیگر برسانم. برای هر بچه ای بسیار دشوار است که از موطن خود دور بیفند. شروع تازه، همواره دشوار است. باید دوستانی تازه پیدا می کردم و در زمین تازه، ریشه می دواندم. به علاوه ی موانع تازه وارد بودن، این مشکل را نیز داشتم که به لحاظ بدنی با دیگران فرقی بسیار داشتم. بدن من ، بای بچه های مدرسه شکلی عجیب و غریب داشت. من تنها دانش آموزی بودم که با ویلچر سر کلاس حاضر می شدم. در ضمن، تنها کسی بودم که همراهی داشتم که کمک ام می کرد.

نظر کاربران در مورد "کتاب زندگی بی حد و مرز"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ژانر جذابیه ولی رایگان بود بهتر میشد

1401/06/11 | توسطناشناس - کاربر سایت
1
|