کتاب «میم مثل محمد(ص)» کتابیست انتقادی در باب شأن و شخصیت نبی گرامی اسلام(ص). اگر به دنبال کتابی در باب پیامبرخاتم(ص) هستید که صرفا تمجیدی و پر از داستانهای غلوآمیز باشد، من به عنوان نویسندهی این کتاب هرگز خواندن آن را به شما پیشنهاد نمیکنم. در این اثر هیچ ترهای برای پیامبرشناسیهای پهلوانگونه و اساطیری خرد نمیشود. البته زبان انتقاد ما نسبت به این دست قرائات باز باز است و اصلا این کتاب آماده و آمده است تا چنین کند. نگارنده برآن است که مسئلهی پیامبرشناسی ما سخت نیازمند بازاندیشی و بازشناساییست و اصلا به همین سبب است که من نام فصول این اثر را «بازپیامبرشناسی» نهادهام. خانهای که از پایبست ویران باشد، آبادانی نقشبند ایوان آن چه دردی را دوا خواهد کرد؟! ما تا پیامبر خود را خوب نشناسیم وحیشناسی ما، امامشناسی ما و اصلا اسلامشناسی ما پا در هواست و به کارمان نمیآید. در این وضع و حال یتیم است خانهی شریعت ما. بله، میباید اول قدم اسلامشناسی ما شناخت شأن و شخصیت پیامبرخاتم(ص) باشد و از این گذرگاه عبور کند. ما از طریق اوست که خدا را میشناسیم و واجد تجارب ایمانی میشویم.
حال که دانستیم این کتاب تجلیلی نیست، پس چیست؟! رک بگویم که کتاب «میم مثل محمد(ص)» تحلیل را بر تجلیل اولویت میبخشد و بیشتر جنبهی انتقادی دارد. اثر حاضر میخواهد به شما مخاطبان گرامی بگوید که پیامبرخاتم(ص) آنچنان هم که میگویند موجود عجیب و غریبی نیست. او همچون خود ماست. مثل ما دست و پا دارد، انگیزههای مادی دارد، به خانوادهاش عشق میورزد، گاهی با آنها دچار اختلاف عقیده میشود، گاهی دلش میگیرد و... . بله، این کتاب با این فرض پا گرفته است که پیامبرخاتم(ص) از حیث انسان بودن و یا اصلا از حیث «بودن» با ما هیچ فرق فارقی ندارد و ما و او در این امر کاملا مشترکایم. بودن ما همگانیست نه متفاوت. هرچه که اقتضای یک انسان معمولیست برای پیامبراسلام(ص) نیز متصور است. از خشم و هیجان بگیرید تا مهر و مهربانی. پیامبرخاتم(ص) اگر پیامبر میشود به این خاطر نیست که ترکیبات وجودی او مثلا با من حسین از اساس و به گونهی الهی متفاوت است و اصلا او مادرزاد پیامبر به دنیا میآید. آنچه از پیامبر پیامبر میسازد نه شکل «بودن» او بلکه شمایل «شدن» اوست. به این است که او جسارت سفر در سرزمینهای کمرهروی معنویت و اخلاق را دارد و میتواند ریسک مومنانه زیستن و اخلاقی عمل کردن را بپذیرد. او مرد شدن است و ما مرد بودن. او ابعاد بکر وجود انسانی را کشف و همگانی ساخته است و ما همچنان در گیر و دار انگیزههای مادیمان واماندهایم.
بنابراین، کتاب «میم مثل محمد(ص)» هرگز برای پیامبرخاتم(ص) امتیازات واهی و دهانپرکن نمیتراشد و از او غول چراغ جادو نمیسازد. این کتاب میگوید پیامبرخاتم(ص) انسان است و انسانها را با امور خارقالعاده کاری نیست. اثر حاضر عموما جنبهی انتقادی دارد و لب به گزافه نمیگشاید. البته هرجا که لازم باشد از دریای محاسن پیامبرخاتم(ص) و خصوصا حسنات معنوی و اخلاقی او سخن خواهیم گفت و به آنها نظر خواهیم افکند. مگر میشود با این مرد تاریخساز مواجه شد اما از بزرگی او چیزی نگفت. حقیقتا نمیشود. نبیاکرم(ص) همان نازنینیست که به قول مولوی: «هر که را هست از هوسها جان پاک/زود بیند حضرت و ایوان پاک/چون محمد پاک شد زین نار و دود/هر کجا رو کرد وجه الله بود...».
همچنین اگر میخواهید دربارهی زندگینامهی پیامبرخاتم(ص) مثلا در باب دوران کودکی یا نوجوانی او، نسب یا قوم و خویش دور و نزدیکاش و یا اصلا هر مسئلهای از این دستی چیزی بدانید باز من به عنوان مولف این کتاب هیچگاه خواندن آن را به شما توصیه نمیکنم. در کتاب حاضر کمترین توجهای به نحوهی زندگی پیامبرخاتم(ص) نشده است و من در این اثر هرگز خود را درگیر اینگونه مسئله نکردهام. به گمان من آنقدر کتاب خوب در این زمینه وجود دارد که دیگر پرداختن به آن از حوصلهی مخاطبان محترم خارج است.
بنابراین، کتاب «میم مثل محمد(ص)» کتابیست تحلیلی-انتقادی در باب شأن و شخصیت پیامبرخاتم(ص). کتابی که میخواهد از ساحت
کتاب میم مثل محمد