دو سال حضور ساموئل بکت در اکول نرمال پاریس از سالهای به شدت پرجنبوجوش اوست. او به پژوهش خود در مورد دکارت ادامه داد، کسی که پیش از این فلسفهاش عمیقا روی بکت تأثیر گذاشته بود. دکارت عقاید خود در مورد وجود خدا را بر این مبنا گذاشت که یک ذهن متناهی نمیتواند خالق اندیشهی نامتناهی باشد. با آنکه شکگرایی بکت به او اجازهی قبول این برهان را نمیدهد، تأکید دکارت بر ذهن به عنوان زمینهی اصلی بررسی علمی با کاوش سرسختانهی بکت در فرآیندهای آگاهی همراستاست. تردیدهای دکارت دربارهی صحت مفهوم واقعیت بیرونی که حاصل از ادراک حسی است، طرحی فلسفی در اختیار بکت میگذاشت که همواره از آن در داستانها و نمایشنامههایاش استفاده میکرد: تصویر یک ذهن، بیگانه از کالبد خویش، که جهانی را که خود در آن سکونت دارد به پرسش میکشد و، در عین حال، در خود تأمل میکند تا اعتبار برهاناش را زیر سوال ببرد.
کتاب ساموئل بکت