کتاب نور شعله ور

Burning Bright
کد کتاب : 12466
مترجم :
شابک : 978-600-182-047-2‬‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 446
سال انتشار شمسی : 1391
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

تریسی شوالیه از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب نور شعله ور اثر تریسی شوالیه

کتاب نور شعله ور، رمانی نوشته ی تریسی شوالیه است که نخستین بار در سال 2007 منتشر شد. در واپسین روزهای قرن هجدهم در لندن، شاعر، هنرمند و نقاش ویلیام بلیک در انزوا و گمنامی به کار می پردازد و کشورش انگلیس، در حال مواجهه با پس لرزه های برآمده از انقلاب فرانسه است. در همسایگی او، خانواده ی کلاوی به تازگی به این محل آمده اند. جم کلاوی خیلی زود با دختری باهوش به نام مگی باترفیلد رابطه ی دوستانه ی پرفراز و نشیبی شکل می دهد. همزمان با این که داستان این دو شخصیت با داستان بلیک در هم می آمیزد، جم و مگی با هم در مسیر عجیب و طاقت فرسای بلوغ قدم برمی دارند و مایه ی الهام شاعری بزرگ می شوند که آثارش، گواهی بر نبوغ اوست.

کتاب نور شعله ور

تریسی شوالیه
تریسی شوالیه، زاده ی 19 اکتبر 1962، نویسنده ی دورگه ی انگلیسی/آمریکایی و خالق رمان های تاریخی است. او در سال 1980 از دبیرستان چوی چیس در ماری لند فارغ التحصیل شد. تریسی پس از گذراندن دوره ی کارشناسی در رشته ی زبان انگلیسی، به انگلستان مهاجرت کرد و در صنعت نشر مشغول به فعالیت شد. او در سال 1993 به تحصیل در رشته ی نویسندگی خلاق پرداخت و مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه آنگلیای شرقی دریافت نمود.او هشت رمان به رشته ی تحریر در آورده است و عمده ی شهرتش را با انتشار کتاب ” دختری با گوشواره ی ...
نکوداشت های کتاب نور شعله ور
A story rich in background.
داستانی با پیش زمینه ای غنی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Chevalier's vivid descriptions and unusual mix of characters make this story a pleasure to read.
توصیفات زنده ی شوالیه و ترکیب غیرمعمول شخصیت ها این داستان را به اثری لذت بخش تبدیل می کند.
Library Journal Library Journal

A wonderfully vivid portrait of eighteenth-century London.
تصویری فوق العاده زنده از لندن قرن هجدهم.
Time Out London

قسمت هایی از کتاب نور شعله ور (لذت متن)
تحقیرآمیز است که در حالی که تمام زندگیت اطرافت تلمبار شده و در معرض دید جماعت فضول است، توی یک گاری و وسط یکی از خیابان های شلوغ لندن منتظر بشینی. جم کلاوی روی تکیه گاه صندلی های مدل ویندسوری که پدرش سال ها پیش برای خانواده شان ساخته بود، نشسته بود؛ و در حالی که جماعت عابر علنا مشغول وارسی محتویات گاری آن ها بودند، او هم بهت زده مردم را تماشا می کرد. عادت نداشت این همه غریبه را یک جا ببیند پیدا شدن سر و کله ی یک غریبه در دهشان، دورست شایر، می توانست تا مدت ها محل بحث و گفت وگو باشد ضمنا عادت هم نداشت این قدر در معرض توجه و کنجکاوی دیگران قرار بگیرد.

به رغم این بطالت ذاتی ویژگی ای که آن کلاوی معمولا آن را خوار می شمرد مادرش او را بیش از سایر فرزندانش دوست می داشت، گرچه خودش هم نمی دانست چرا. شاید حس می کرد این پسر درمانده تر است و بیشتر محتاج مادر. قطعا تامی مصاحب خوبی بود، و طوری مادرش را به خنده می انداخت که هیچ کس دیگر نمی توانست. اما خنده ی مادرش شش هفته پیش و وقتی تامی را به پشت افتاده زیر درخت گلابی باغ کلاوی پیدا کرد، مرد.

می شد از روی یکی از تپه های جنوبی دورچستر دریا را که پنج مایل آن سوتر بود، دید. جم چند باری از آن بالا دریا را تماشا کرده بود، و آرزو داشت روزی دریا را از نزدیک هم ببیند. اغلب که میان مزارع و زمین های علیای پیدل ولی می چرخید، با دقت به جنوب خیره می شد و امیدوار بود که گستره ی لایه لایه ی تپه ها تغییر شکل دهند و بگذارند او تنها یک نظر خط آبی آب را که آغاز رسیدن به باقی دنیا بود، ببیند.