کتاب مرد کابل

L"homme De Kaboul
کد کتاب : 12485
مترجم :
شابک : 9786003762770
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 520
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب مرد کابل اثر سدریک بانل

کتاب «مرد کابل» به قلم جذاب و درگیرکننده ی «سدریک بانل» روایت یک سربازرس فعال در دایره ی جنایی را بازگو می کند که علاوه بر خرده رویدادهای کوچک و بزرگ داخل کتاب، تصویری شفاف از لایه های مختلف جامعه ی افغانستان را ارائه می دهد. «سدریک بانل» که در ژانر رمان پلیسی شناخته شده است، این بار برای اولین بار در رمان «مرد کابل» قصه ای سیاسی و اجتماعی را روایت می کند که در افغانستان اتفاق می افتد.
شخصیت اصلی داستان «مرد کابل» ، اسامه قندار پنجاه ساله، سربازرس دایره جنایی پلیس کابل است. او هر روز در پایتخت مجبور است با جانیان مختلف که به دلایل گوناگون و پیش بینی ناپذیر دست به کشتن افراد می زنند، رودر رو شود و آنها را بازخواست کند. سربازرس زندگی عاشقانه ای با همسر خویش دارد اما این زندگی شخصی بی شک بی تاثیر از شغل پر مخاطره اسامه قندار نخواهد بود. در کنار نقاط قوت بسیار «سدریک بانل» در داستان گویی، در طول رمان ما با زندگی این سربازرس پیش می رویم تا تصویری از زندگی در افغانستان کنونی را به خوبی دریابیم. کشوری که از درون درگیر تعصبات مذهبی و ایدئولوژیک است و همچنین از بیرون تحت فشار و دخالت کشور های غربی قرار دارد.
«سدریک بانل» در این اثر در کنار نشان دادن جامعه ی کنونی افغانستان و مشکلاتش کوشیده است با طرح یک داستان جنایی، وقایعی پیچیده تر از تصویر شناخته شده و کلیشه ای ما از این کشور را ارائه دهد.
در این اثر واقعیت و خیال چنان بهم آمیخته اند که امکان تفکیک آن ها برای خواننده وجود ندارد.

کتاب مرد کابل

سدریک بانل
سدریک بانل، زاده ی سال 1966، نویسنده ای فرانسوی است. بانل در آثارش به شکلی ویژه به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور افغانستان می پردازد. آثار او در کشورهای متعددی ترجمه و چاپ شده اند.
قسمت هایی از کتاب مرد کابل (لذت متن)
راننده به سرعت می راند. اسامه در صندلی اش فرو رفته بود تا فکر کند. اصولا به عنوان مسئول دایره ی جنایی کابل، برای همه ی مرگ هایی که در شهر رخ می داد فراخوانده می شد. هر سال صدها نفر به دلایل غیرطبیعی جان خود را از دست می دادند امّا بیش از سه چهارم مرده ها به تروریسم مرتبط بودند و این گونه از دایره ی آمارهای پلیسی خارج می شدند. در این موارد اسامه با احتیاط خودش را دور نگه می داشت و به مقامات ائتلاف اجازه می داد مداخله کنند. آمریکایی ها برخلاف همدلی ظاهری، مثل همه ی افغان ها به او هم اعتماد نداشتند؛ سوءظنی که اسم کوچکش آن را تشدید می کرد. چطور باید برای آن ها توضیح می داد وقتی پدرش محمد قندار[9] _ سوّمین محمد خانواده، چوپان و پسر چوپان بلوچ _ این اسم را برایش انتخاب کرده بود، شیخ اسامه بن لادن[10] کودکی سعودی و کاملا ناشناخته بود که تنها عنوان افتخارآمیزش این بود که در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده؟ به هرحال این گونه وقتی کسی فرمانده ی پلیس کشوری بود که نیروهای ناتو آن را اشغال کرده بودند، داشتن اسم اسامه برگ برنده نبود.