اعجاز در لغت بهمعنای ناتوان کردن و در اصطلاح امر خارقالعادهای است که پیامبران بهمنظور اثبات ادعای رسالت خدایی خویش انجام میدهند و آدمیان دیگر از انجام مانند آن ناتوان و درماندهاند. اعجاز با سایر خوارق عادات تفاوت دارد. این دو، در هدف، قلمرو، استناد به فراطبیعت، سیره و منش مجریان، ابزارها و وسائل با هم متفاوتند. معجزه در مسیحیت سنتی به حوادثی گفته میشود که عامل فراطبیعی داشته باشد و در مسیحیت جدید، نوعی طفره و گریز از نظم و قانون طبیعت و مناقض آن شمرده میشود. با توجه به وجود نیرویی خارق عادت در انسان، دستکم امکان اعجاز ثابت میشود. مواردی چون خواب مصنوعی، تلهپاتی و احضار ارواح از این نیرو حکایت میکند. با اذعان به جوهر نفسانی انسان و توان فوقالعادة آن و نیز جهان غیب و ملکوت، دو عنصر سازندة اعجاز شناخته میشوند. معارف تاریخی و دینی به این هر دو گواهی میدهند. برخی اعجاز را با علم و دانش مخالف دانستهاند، زیرا به گفتة آنها علم نشان میدهد که هیچ رخدادی در جهان هستی بدون سبب خاص بهوجود نمیآید. در پاسخ باید گفت که اعجاز با تصادق و بینظمی مرادف نیست و از سوی دیگر، تجربهگرایی محض نیز نمیتواند درباره قانونمندی جهان طرحی ارائه دهد. حس و تجربه نمیتوانند وجود پدیدههایی خارج از قلمرو خود را نفی کنند. اما آیا اعجاز با اصل علیت تنافی دارد؟ اشاعره قانونمندی نظام جهان را نمیپذیرند و قدرت و مشیت خداوند را مقید به هیچ قید عقلی نمیدانند. در کلام و حکمت، نقدهای بسیاری بر این نظریه وارد آمده است. به اعتقاد شیعه، قدرت خداوند با آنکه نامحدود است، به فعل قبیح تعلق نمیگیرد، زیرا خداوند با نقصها و شرور هیچ سنخیتی ندارد. اما برخلاف اشاعره، عدهای نیز جانب نظام علّی معلولی جهان را میگیرند و میکوشند معجزات پیامبران الهی را توجیه و تأویل کنند. این اندیشة طبیعتمدار، همة هستی را منحصر در امور طبیعی و مادی میداند. باید گفت که این اندیشة نادرست از گونهای معرفتشناسی ناشی میشود که با دین و تدین سازگاری ندارد. قرآن کریم قانون علیت عمومی را پذیرفته است، اما از تأثیرگذاری موجودات غیرمادی نیز سخن گفته است. اما عقل نیز پذیرش معجزه را ممکن میداند و آن را محال ذاتی یا محال وقوعی بهشمار نمیآورد. اصل علیت با مصادیق آن متفاوت است و نیز گسترهای فراتر از طبیعت را شامل میشود. حکمت اساس اعجاز، اثبات رسالت الهی پیامبران است. برای اثبات نبوت، راههای گوناگونی وجود دارد که اعجاز یکی از آنهاست. اما آیا ارائة اعجاز پیوند منطقی و تلازم عقلی با اثبات نبوت دارد؟ برخی شبهاتی را در این زمینه مطرح ساختهاند که براساس تصویری نادرست از مفهوم معجزه است. یکی از بحثهای اساسی، تفاوت معجزههای پیامبران با یکدیگر است. در دین اسلام، قرآن، آیت جاویدان پیامبر خاتم(ص) است. خود قرآن دربارة اعجاز خود، تحدی کرده است. حد نصاب این تحدی هم یک سوره است و قلمرو زمانی و مکانی آن نامحدود. برخی راز ناتوانی بشر در مانندآفرینی قرآن را «صرفه» یعنی سلب انگیزه و ارادة این کار است و نه متن آن. این نظریه نادرست است و وحی خداوندی با وجود تلاشهای بیفرجام مخالفان و کافران، همچنان مانندناپذیر مانده است. کرانههای اعجاز قرآن ناپیداست. ساختار ظاهری متن قرآن، یعنی آرایهها، واژگان، بلاغت، نظم و اسلوب، تصویرپردازی، تمثیل، استعاره و کنایه و مواردی از این دست، یک افق از آفاق اعجاز قرآن است. دلیل دیگر، وجود معارف بیمانند قرآن، آن هم از زبان پیامبر امی است؛ معارفی چون خدای جهان، انسان، نبوت، اشارههای علمی، و اخلاق قرآنی. پیراستگی از اختلاف و تناقض نیز ساحت دیگر اعجاز قرآن است.
همة این آفاق به تفصیل در تاریخ فکر و اندیشه اسلامی مورد پژوهش قرار گرفتهاند. اندیشة اعجاز در گذر تاریخ اسلامی، حرکتی سریع و پردامنه داشته است. بررسی قلههای این اندیشه در چند قرن مختلف، از شکوه بیمانند فرآوردههای فکری این عرصه خبر میدهد و ما را با مفهوم اعجاز قرآن بیشتر آشنا میکند.
کتاب معجزه شناسی