زندگی عادی خانوادهای در فرانسه، متشکل از مردی به نام جرج لارنت که یک مجری تلویزیونی موفق است، همسر او، آنی که در حوزه نشر کتاب فعالیت میکند و پسر دوازدهسالهشان، زمانی که شخصی ناشناس شروع به فرستادن نوارهای ویدئویی مختلفی از محل زندگی و اقامتشان برای آنها میکند، دچار بحران میشود. این فیلمها در مقابل در خانهی آنان قرار گرفته و نمایی گسترده که توسط دوربینی ایستا ضبط شده را نشان میدهند.در پی این نوارها، این خانواده پیامهای مختلف دیگری نیز دریافت میکند که منجر به ایجاد آشفتگی بیشترشان شده و آنها (بهویژه پدر خانواده) را به کنکاش درگذشته خود برای یافتن پاسخ این معما وامیدارد. روایت فوقالذکر، نقطه محرک داستان فیلم «پنهان» اثر میشائیل هانکه، کارگردان شهیر اتریشی است. برای فهم درست این اثر، از لایههای متعددی برخوردار بوده و پیچیدگیهای مخصوص به خود را دارد، مطالعات آرای منتقدین و صاحبنظران حوزه سینما امری ضروری است. کتاب «پنهان» اثر کاتلین ویتلی، و ترجمه محسن دیناروند، یکی از بهترین منابع تألیف شده برای نیل به این هدف است. کتاب حاضر، بهخوبی تشریح میکند که پنهان از چند لحاظ نشانه بلوغ هانکه در فیلمسازی است و نقطهی گذاری است میان بیان مبتنی بر فرمش در نخستین فیلمها و سبک جاافتادهاش در فیلمهای اخیر. اوج مهارت هانکه را در این فیلم شاهدیم که سبک و موضوعش کاملا با هم جورند. روایت پنهان حول این پرسش مرموز میگردد که چه کسی ژرژ لوران را با دوربین زیر نظر دارد، ولی در واقع مسئله فیلم چیز دیگری است. پنهان میخواهد پرده از این حقیقت بردارد که تصاویر متحرک با ما چه میکنند، بیننده را قادر به چهکارهایی میکنند و چگونه ما را با وقایع روی پرده همدست میکنند. هانکه با گنجاندن مجموعهای از ترفندهای فرمی در سرتاسر فیلم به ما یادآوری میکند که بیش از آن که با دوگانه گناهکار و بیگناه سروکار داشته باشد، دلمشغول برهم کنشی است که در رسانههای مختلف میان نظام تصاویر سازندهاش و مخاطبان برقرار است.
کتاب پنهان