کتاب مرافقت و مفارقت

Morafeghat va Mofareghat
کد کتاب : 128480
شابک : 978-6006254678
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مرافقت و مفارقت اثر امیررضا مافی

مرافقت و مفارقت در ۵۲ برش کوتاه و بلند نوشته شده است. امیررضا مافی در آغاز کتاب این‌چنین نوشته است: «و اما چرا مفارقت؟ از آن‌جهت که باید هر دم مفارق از این دنیا بود، و چرا مرافقت؟ از آن‌جهت که هر دم باید در رفاقت با خدا بود و اوج مرافقت، اوج مفارقت است و رفیق کیست؟ غیر از خدا هیچ‌کس. پس تمام این فقرات می‌خواهد به زبان الکن بگوید غیر از خدا هیچ است و دل‌بستن به هر «هیچی»، نابودی و قهقراست و دلبر، تنها خداست و دلبرانه‌زیستن، یعنی الهی زندگی‌کردن و طعم عشق را وقتی می‌چشی و در آن استوار می‌مانی که خدا را بشناسی و شناخت همان معرفت است و جز این نیست که نیست.»

کتاب مرافقت و مفارقت

امیررضا مافی
"امیررضا مافی" متولد دهه ی شصت در تهران و دانش آموخته ی فلسفه ی غرب است. او به مذهب شیعه در اسلام اعتقاد دارد. مافی داستان نویسی را از کودکی آغاز نموده و با همکاری در نشریات "کیهان... بچه ها" و "بچه ها.... گل آقا" راه نوشتن را پی گرفته است. در نوجوانی به ادبیات نمایشی رو می آورد و با نوشتن فیلمنامه ی نیمه بلند "خسوف یک ماه" برنده ی لوح تقدیر جشنواره ی عذرا می گردد. از آن پس نمایشنامه های "یک شب بارانی"، "در انتظار مرگ" و "خداکشی" را می نویسد که اجرای آخری مشکلاتی را برای او پدید می آورد. این ...
قسمت هایی از کتاب مرافقت و مفارقت (لذت متن)
«...صبح وقت نماز، گفتمش: دیشب بسترت خاک بود، تنت به درد نیامد؟ گفت: آمد، الحمدلله. گفتم: تو بر هر مشقت حمد می گویی. گفت: هر مشقت، نشانۀ ارادۀ الهی بر توست. اگر تو نیز مانند دیگران باشی و مانند دیگران عمر بگذرانی که مشقت عشق را تجربه نمی کنی. معشوق می خواهد عیار عاشق را بسنجد و محکش رنج است؛ پس هر چه از دوست رسد نیکوست. گفتمش: عزیزت رفت و عزاخانه شد خانه ات، تو باز گفتی: الحمدلله. گفت: اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ گفتم: این همه شکر در عقل نمی گنجد. گفت: این همه نعمت در عقل می گنجد؟ شکر من، به اندازۀ پر سنجاقکی روی مرداب این حوالی، در برابر عظمت بی کران جهان است...»