من آن فلکم که چله نشینی ام سفره ای بی ریاست شبی شب نشینی با رفیقان مخلص شبی بی انتهاست من آن قاصدک سنگ صبور دل خلق بودم همان کس که قلبش آتش غوغاست بودم من آنم اگر یک شب آخر دنیا بشد فرو ریختم شک مکن اگر ماهی نازک دل خیال من ز تقلای دریا برون ریخت فرو ریختم اگر آخر دنیا بشد فرو ریختم.