اثری است از سورینا،یوری زاوادسکی و ناصر حسینی مهری به ترجمه مهین اسکویی و ناصر حسینی مهری، چاپ انتشارات نگاه، در رابطه با استانیسلاوسکی گردآوری شده است، استانیسلاوسکی هنرمند متفاوت و ارزشمند قرن بیستم، کسی که جهان بینی، فلسفه و دنیای شاعرانه او قابل چشم پوشی نیست، آموزگاری بی نظیر در هنر بازیگریست، متد و شیوه ی او می تواند کمک شایان به تمامی علاقه مندان به این رشته داشته باشد.
“استانیسلاوسکی” اگر تاثیرگذارترین تئاترسین قرن بیستم نباشد، به جرات می توان از او به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین تئاترسین این قرن نام برد. کنستانتین سرگویچ استانیسلاوسکی بازیگر و کارگردان تئاتر روسی در سال 1863 به دنیا آمد و در سال 1938 درگذشت، اما با اینکه کمتر از چهار دهه قرن بیستم را زیست کرد، به عنوان یکی از مدرسان پراهمیت این قرن به حساب می آید. او را بیش از همه به واسطه روش/متد استانیسلاوسکی یا به عبارت دیگر متد بازیگری اش یعنی متد اکتینگ (method acting)می شناسند؛ شیوه ای در بازیگری که خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم فراگیر شد. آثار کنستانتین استانیسلاوسکی همچنان که در رشد و گسترش رئالیسم سوسیالیستی در شوروی سابق موثر افتاد، بر رئالیسم روانشناسی آمریکا نیز تاثیر گذاشت(Milling and Ley 2001 and Carnicke 1998) و گستره این تاثیرگذاری مدرنیست ها، آوانگاردها و نحله های مختلف دیگر را نیز فراگرفت.
استانیسکلاوسکی به طرز قاطعی مخالف تکیه بر شعور بدون تکیه بر احساس، و به طور کلی مخالف عدم احساس هیجان واقعی هنرپیشگان مکتب خویش بود. وی معتقد بود که این مسایل مزاحم تاثیر هنرپیشگان بر تماشاچیان می گردد و آن ها را به طرف هنر حرفه ای می کشاند. ولی با وجود همه ی این ها، وی دربست و به طور کامل نیز مکتب نمایشی را مطرود نمی دانست.