امیدها و انتظارهای دور و دراز برای استقرار دموکراسی پایدار در تعدادی از نظامهای جدید قابل تردیدند. میزان مشروعیت اکثر دموکراسیهای جدید در نظر شهروندانشان بسیار ناچیز است و نشانی از وفاداریهای سنتی و سابقه کارایی در این میانه وجود ندارد. به علاوه در بسیاری از کشورها، توسعه دموکراسی سیاسی در بستری از بحران شدید اقتصادی به ظهور میرسد. و اقتصاد مختل که سرچشمه فقر گسترده عدالتهای اجتماعی است، بدترین دشمن دموکراسی به شمار میرود. چنین اوضاع و احوالی تاکنون موجب شده است که توسعه دموکراسی در کشورهایی چون الجزایر، هائیتی، نیجریه، مصر، کنیا، فیلیپین و … به مخاطره افتد. نویسنده در این کتاب معتقد است که حاکمان این کشورها نه دیکتاتورها و نه حاکمان مطلق العنان، بلکه حاکمانی هستند که در پایتختهای اروپایی و آمریکا نشسته و به گمان خود با تسری آن نوع از دمکراسی رایج در این گونه کشورهای توسعهیافته صنعتی و پیچیدن یک نسخه برای همه جامعههای گوناگون خواهند توانست مردم این جامعهها را به سوی دموکراسی و حکومت مردم بر مردم رهنمون سازند. این نوع نگرش یک سویه، در هیچ یک از این کشورهای افریقایی، آسیایی و اروپایی پاسخ نداده و نتیجهای جز هرج و مرج و قتل و کشتار مردم بیگناه در این کشورها به بار نیاورده است. دموکراسی در هر کشور و جامعهای بایستی درونزا و منطبق بر فرهنگ و تاریخ آن جامعه باشد.
کتاب دموکراسی می کشد