در گذشتههای نه چندان دور، اطفال و کودکان، با آنچه که در طبیعت بود، همبازی میشدند؛ با خاک،آب، درختان، گلها، حیوانات، پرندگان و... اما امروزه، همبازی آنها گوشیهای همراه است که مملو از امواج خطرناک هستند. بازیهای رایانهای خشن و هراسناک، ساعتها آنها را به خود مشغول کرده است. بچهها کمتر به آسمان نگاه میکنند و کمتر ماه و ستاره را با انگشت نشان میدهند، بلکه بزرگترها هم بدتر از بچهها. امروزه همه به بچههای خود، قول تماشای فیلم و بازیهای رایانهای را میدهند، اما آیا شده قول رفتن به بلندیها و تماشای ماه و ستاره و کوه را بدهند؟! در گذشته، کودکان، زندگی را،بازی میکردند مانند خالهبازی، اما اینروزها، خشونت را، بازی میکنند و شاید هم تجربه می کنند، مانند بازیهای خشن رایانهای. نتیجه به مرور زمان این میشود که ارتباط فرزندان با عالم طبیعت، قطع میشود و به دنبال آن، از عالم ماوراءالطبیعه دور میشوند و نامهربانی، بیحوصلگی و خستگی زودرس و بیاحترامی به بزرگترها و.. را نتیجه میدهد.
زندگی چشم و همچشمی و در آخر هیچ، و سهم ما؛ انواع بیماریهای روحی و جسمی. زندگی ماشینی و الکترونیکی بیش از حد ما را به خود مشغول کرده است شاید به ظاهر «آسایش» و راحتی به همراهشان باشد اما «آرامش» را از ما گرفته است و ما «آسایش» را با «آرامش» اشتباه گرفتهایم.
هرچند «راحتی» میتواند «آرامش» را به ما بدهد، اما اگر ریشه و منبع آن، از جایی باشد که منافات با طبیعت و فطرت داشته باشد، آرامش را از زندگی حذف خواهد کرد.
همۀ کسانی که «راحت» زندگی میکنند، «آرام» نیستند. و همۀ کسانی که در سختی به سر میبرند «مضطرب» نیستند، و بسیاری هستند که زندگی مرفه و راحتی ندارند، اما آرامش دارند.
کتاب اسراری از معنویت طبیعت