کتاب قصه زندگی ابوریحان بیرونی

Aboo Reyhan Birooni
کد کتاب : 133650
شابک : 978-6005330946
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 48
سال انتشار شمسی : 1394
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
نوع چاپ : دیجیتال - POD

معرفی کتاب قصه زندگی ابوریحان بیرونی اثر زینب یزدانی

حکیم یونانی گفت: «پسرم، من پزشک هستم و از ویژگی این گیاهان برای درمان بیماری‌ها خبر دارم. این گیاهان بسیار ارزشمند هستند. برای همین دارم جمع‌شان می‌کنم.»
من که علاقه‌ی زیادی به این مسایل داشتم، از حکیم خواستم تا این علم را به من بیاموزد و برای این که میزان علاقه‌ی خود را به این علم نشان دهم، سریع دست به کار شدم و شروع کردم به چیدن گیاهان دارویی.
از آن روز به بعد من شاگرد حکیم یونانی شدم. هر روز با هم به دشت و صحرا می‌رفتیم و در جمع‌آوری گیاهان دارویی به هم کمک می‌کردیم. او نیز هر روز چند گیاه دارویی را به من معرّفی می‌کرد. از ویژگی‌هایشان می‌گفت و از من می‌خواست با دقّت گوش دهم تا دچار اشتباه نشوم.
آن روز، بعد از خداحافظی از مادر، به سمت دشت دویدم. گیاهان به خاطر بارندگی سرسبز شده بودند و این شانس خوبی برای من بود تا گیاهان بیش‌تری جمع کنم.
بعد از چیدن گیاهان به سمت خانه رفتم . می‌دانستم مادر سرسفره‌ی ناهار منتظرم است. برای همین کیفم را در انباری خانه گذاشتم، دست و صورتم را شستم و به داخل خانه رفتم. بساط ناهار آماده بود. بوی نان گرم و سبزی تازه فضای خانه را پر کرده بود. به پدر و مادر و خواهر و برادرهایم که دور سفره‌ی غذا منتظر بودند، با صدای بلند سلام کردم و شروع کردم به خوردن. تا جا داشتم از دست پخت مادر خوردم. مادرم در آشپزی بی‌نظیر بود. غذاهای خوشمزه اش زبانزد فامیل بود و همه از دست پخت مادر تعریف می‌کردند.
پدرم تمام کتاب‌هایی را که تا آن روز در مورد ستاره‌شناسی نوشته شده بود، برایم جمع‌آوری کرده بود و من تا می‌توانستم کتاب می‌خواندم و از این همه مطالعه لذّت می‌بردم. وقتی به سنّ هجده سالگی رسیدم، به دربار پادشاهان آل عراق رفتم . پادشاهان آل عراق بسیار دوستدار علم و دانش و هنر بودند. برای همین امکاناتی برای دانشمندان زمان خود آماده کرده بودند. یک از این امکانات، ساختن رصدخانه‌ای بود در خوارزم. من که از کودکی به ستاره‌شناسی علاقه‌ی زیادی داشتم، از این فرصت استفاده کردم و بیش‌تر وقت خود را به رصد ستارگان، ماه، خورشید و منظومه‌ی شمسی پرداختم.
ابونصر عراق از جمله استادانی بود که علم ستاره‌شناسی را به من آموخت. او علاوه بر علم ستاره‌شناسی، در علم ریاضی نیز استاد و سرآمد زمان خود بود. دانشجویان زیادی در کلاس درسش حاضر می‌شدند و او با تمام وجود به آنان درس می داد…

کتاب قصه زندگی ابوریحان بیرونی