آقای شهاب.... سلام و درود، شما اگر واقعا رشته دانشگاهی تاریخ درس خوانده اید یا میخوانید، باید بفهمید یا بدانید، که منش مورخ در کتاب نویسی باید اینگونه باشد که هم خوبی و هم بدی را نوشت، تاکید روی بدی، یک سلسله آنها یک سلسله ای که 235 سال، سعی کرده اند(ایران را، با ثبات نسبی و مستقل از دو جبهه ازبکان و عثمانی نگه دارد و همچنین با دولت تیموریان هند (بابریان هند، که اتفاقا فارسی مآب بودند) دست دوستی دراز کردند، از کمک شاه اسماعیل اول صفوی به بابر شاه تیموری تا کمک شاه طهماسب اول صفوی به همایون شاه تیموری، و، وصلت دختر شاهزاده بدیع الزمان صفوی،(دلرس بانو بیگم صفوی) با اورنگ زیب تیموری (عالمگیر هند) و ماجراهای دیگر) دشمنی کردن با این سلسله اشتباه میباشد! و : مورخی که فقط، تاکید روی بدی یک سلسله کند (آن هم با طول عمر بیش از 100 سال و ثبات سیاسی عالی) ، آن هم با منبعی که به اسم هذیان نامه شناخته میشود، آن نویسنده یا با عقایدش کتاب نوشته است، یا با احساساتش، هر دوی اینها اگر خلاف واقعیت باشد! برای یک مورخ شعور نمیآورد بلکه آن مورخ یا نویسنده را بی شعور میکند!
سلام و درود دکتر عباسقلی فرد با همون کتاب قبلیش(آن روی سکه) ثابت کرد، آدم مناسبی برای نوشتن کتاب برای دوره صفویه نیست و کلا فقط از منابع اون عصر، بدیها رو قبول داره و روش بیشتر تاکید میکنه! در همون کتاب بیست خط نکته منفی نوشته بود، بعد گفته بود، اگه خوبی ای هم داشتن، داخل این کتاب نباید نوشته بشود، جاش نیست (-_-) درسته اسم کتاب آن روی سکه بود، ولی باید خوبیشون هم یه جاییش بنویسی، فلان شاه که زنده نیست از خودش و کارنامش دفاع کنه!
مدافع صفویه بودن یعنی ننگ ابدی بر پیشانی داشتن . کجا گفته شده باید حتمن در کنار بدیها ، خوبیها هم ذکر شود . مگه انتظامات سر کلاسه که رو تخته سیاه اسم خوبها و بدها نوشته شود . ننگ ننگ و ننگ بر مدافع صفوی