چند نفر از پیرمردهای امامه درباه علت مهر و محبت ناصرالدین شاه به انیس الدوله و انتخابش به عنوان بانوی اول حرم، افسانه ای می گویند که چنین است: «در مراجعت ناصرالدین شاه از یکی از مسافرت هایش به خارج از ایران، زن های حرمسرا مطالبه سوقاتی [سوغاتی] می کنند. ناصرالدین شاه شپشی را داخل قوطی کوچکی می گذارد و می گوید این شپش خودم است که برای شما سوقات آورده ام. زن ها این سوقاتی را با اخم و عصبانیت رد می کنند، اما انیس الدوله با رضایت و رغبت و خوش رویی آن را می پذیرد و دستور می دهد دور آن را جواهر گرفته و به صورت سنجاقی به سرش می زند و به ناصرالدین شاه می گوید شپش شاه تاج سر من است. ناصرالدین شاه هم در مقابل این رفتار و گفتار او، نیمتاج جواهرنشان گرانبهایی به انیس الدوله هدیه می دهد و او هم بعدا این نیم تاج را به حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام اهدا می نماید.»
این کتاب با کتاب از انیس الدوله تا جیران فرق داره؟