امروز در دورانی زندگی میکنیم که الگوریتمهای یادگیری ماشینی و رباتهای دائما در حال پیشرفت هر روز ابزارهای جدید ابداع میکنند. ما در محاصرۀ انبوهی از ابزارها غرق میشویم و اگر مراقب نباشیم ممکن است بیشتر از آنکه برایمان مفید باشند، به ما آسیب بزنند. باید آگاه باشیم رباتها تنها کارهایی برایمان انجام نمیدهند. ما را تغییر هم میدهند. همانطور که تلفنهای هوشمند ما، پویایی خانوادههایمان و احساسمان نسبت به جهان را تغییر دادهاند. الگوریتمها ما را به عنوان انسان تغییر میدهند، به ما وعدۀ آرمانشهر میدهند، اما میتواند معامله با شیطان باشد. وقتی به الگوریتمها اجازه میدهیم جهان را هدایت کنند، به آنها اجازه میدهیم ما را هم هدایت کنند. الگوریتمها «توصیههایی» برایمان دارند که توصیههای خوبی هستند. اما سرانجام ممکن است متوجه شویم این زندگی ما نیست و این زندگی ایدهآل مورد تصور یک ماشین است. این وضعیت میتواند ما را به ماشین تبدیل کند. آیا میخواهیم به ماشین تبدیل شویم؟با پیشرفت و فراگیری فناوری در دنیای امروز بزرگترین پرسش این است: وقتی ابزارها را ابداع میکنیم آیا ما اربابان آنها هستیم یا آنها اربابان ما؟ به عنوان سازندگان ابزار کاربردهای آیندۀ ابزارهای جدیدمان را کنترل میکنیم یا آنها ما را به آیندهای نامعلوم خلاف خواستهایمان پیش میبرند؟ ابزارهای جدید همیشه متحولکننده بودهاند. اما در جایی از مسیر ما تحول را از یاد بردیم. ابداع ابزار بهخودیخود به هدف تبدیل شد. هرچند این ابزارها مزایای زیادی به ما بخشیدند، اما برخی از بزرگترین مشکلات ما را حل نکردند. ما، صرفنظر از فرسایش زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی، همچنان درگیر فقر، گرسنگی، بیماریهای ذهنی، جرم و نابرابری بودیم. در واقع ابداع ابزارهای جدید اغلب در ایجاد این مشکلات یا تشدیدشان نقش داشت.
رباتها میتوانند آینده را پیشبینی کنند اما نمیتوانند آن را ابداع کنند. پیشبینیهای آنها در حال و گذشته ریشه دارد. آنها به اتفاقات گذشته و حال نگاه میکنند و بعد آن را در آینده منعکس میکنند. این فرایند گذشته-حال-آیندۀ آنها میتواند بسیار مفید باشد اما به طور خاص مبتکرانه یا خلاقانه نیست. اما نگرانکنندهتر اینکه پیشبینیهای رباتی میتواند به واقعیت زندگیمان تبدیل و باعث سختیها و مشکلات زیادی شود. اطاعت کورکورانه از آنها میتواند به نتایج نامطلوب و حتی فاجعه منجر شود. وقتی رباتها قدرتمندتر میشوند، قابلیت پیشگویانۀ آنها به شکل چشمگیری افزایش مییابد. و این پیشبینیها از پیشنهاد به دستورات دقیق تغییر شکل میدهند. آنها به ما میگویند آیندۀ ما باید به چه شکل باشد و باید چه آیندهای را شکل دهیم.
در دنیای فناوریمحور ما اخلاق اهمیت کمتری دارد. فناوریهای جدید بدون هیچ بحثی از اخلاق ایجاد و معرفی میشوند. ما معمولا سراغ ایرادهای اخلاقی ابزار جدید نمیرویم، مگر اینکه اتفاق بدی بیفتد. اما آن زمان خیلی دیر است. فکر میکنیم میتوانیم فناوری را مهار کنیم اما اشتباه است. پیشرفتهای فناورانه ارادۀ خودشان را دارند. به همین دلیل باید با اخلاق شروع کنیم. واقعا چه چیزی میخواهیم؟ میخواهیم چه جهانی بسازیم؟ چطور میتوانیم خیر را به بیشترین و شر را به کمترین حد برسانیم؟
به همین دلیل است که ارتباط انسان-ربات ما یک رقص است. میتوانیم وارد این رقص نشویم و به شخصیت منزوی از نظر ارتباط با فناوری تبدیل شویم، یا اینکه با هر رباتی که وارد میشود، برقصیم. یا میتوانیم یاد بگیریم شریک رباتی خود را چنان ماهرانه و حتی مبتکرانه در آغوش بگیریم که جهان به جایی بهتر تبدیل شود. میتوانیم دربارۀ اینکه کدام رباتها به رقص دعوت شوند هم تصمیم بگیریم.
کتاب همزیستی با ربات ها