داستان آیزنهورن واقعا جذب میکنه آدمو. به شدت منتظر کتاب دوم هستیم.
خلاصه داستان: او عضو یکی از مخوفترین بخشها در امپراتوری بشریت است. او در انجام وظیفه مصمم و سرسخت است و برای نجات میلیونها نفر، از قربانی کردن هزاران جان دریغ نخواهد کرد. او جواب خائنان، بیگانگان و بدعتگذاران را با خشابهای پر و خالی کردنشان میدهد. او سرد، بیرحم و صورتش کاملاً تراشیده شده است. هر زخم یادگار قدمهایی است که برای امپراتوری برداشته است. او بهای کارهایش را با خون و مرگ دوستانش میپردازد. در سیارههای کثیف و بیروح سفر میکند و به نام امپراتور شمشیر میکشد. چه کسی میداند سرنوشت در آخر با او چه خواهد کرد؟ آیا رؤیاهای تاریک او به حقیقت میپیوندند؟ آیا مفتش گرگور آیزنهورن میتواند برای همیشه بدون آنکه از راه امپراتور خارج شود در زیر سایه او بجنگد؟ تا سرگذشت او را نخوانید، پاسخ سؤالهایتان را نخواهید گرفت. اشتباه نکنید، این داستان برخلاف تمام تصوراتتان پیش میرود… … آنها میگویند که مأمور تفتیش عقاید امپراتوری کسی است که با وحشت واقعی روبهرو شود و همچنان اراده لازم برای غلبه بر آن را در خود داشته باشد، اما مانند هر چیزی، حقیقت نیز چهرهی دیگری دارد. من با وحشتهای عالم چشم در چشم شدم و آنها را سرنگون کردم. من میلیاردها نفر را قضاوت کردم و برخی را بخشیدم. من طعم پیروزی را چشیدم و شکست را لمس کردم. و درسی که در تمام سالهایم به عنوان مأمور تفتیش عقاید بودن آموختم، آن بود که غلبه کردن به خودی خود کافی نیست. ما باید تلخی تاریخ را تاب بیاوریم. ما باید از گناهان خود جان به در کنیم. نام من، گرگور آیزنهورن است و اینها اعمال من هستن.
توضیحات درباره آزینهورن: کتاب اول زینوس نویسنده: دن ابنت مترجم: علیرضا شیخ ممو او عضو یکی از مخوفترین بخشها در امپراتوری بشریت است. او در انجام وظیفه مصمم و سرسخت است و برای نجات میلیونها نفر، از قربانی کردن هزاران جان دریغ نخواهد کرد. او جواب خائنان، بیگانگان و بدعتگذاران را با خشابهای پر و خالی کردنشان میدهد. او سرد، بیرحم و صورتش کاملاً تراشیده شده است. هر زخم یادگار قدمهایی است که برای امپراتوری برداشته است. او بهای کارهایش را با خون و مرگ دوستانش میپردازد. در سیارههای کثیف و بیروح سفر میکند و به نام امپراتور شمشیر میکشد. چه کسی میداند سرنوشت در آخر با او چه خواهد کرد؟ آیا رؤیاهای تاریک او به حقیقت میپیوندند؟ آیا مفتش گرگور آیزنهورن میتواند برای همیشه بدون آنکه از راه امپراتور خارج شود در زیر سایه او بجنگد؟ تا سرگذشت او را نخوانید، پاسخ سؤالهایتان را نخواهید گرفت. اشتباه نکنید، این داستان برخلاف تمام تصوراتتان پیش میرود… … آنها میگویند که مأمور تفتیش عقاید امپراتوری کسی است که با وحشت واقعی روبهرو شود و همچنان اراده لازم برای غلبه بر آن را در خود داشته باشد، اما مانند هر چیزی، حقیقت نیز چهرهی دیگری دارد. من با وحشتهای عالم چشم در چشم شدم و آنها را سرنگون کردم. من میلیاردها نفر را قضاوت کردم و برخی را بخشیدم. من طعم پیروزی را چشیدم و شکست را لمس کردم. و درسی که در تمام سالهایم به عنوان مأمور تفتیش عقاید بودن آموختم، آن بود که غلبه کردن به خودی خود کافی نیست. ما باید تلخی تاریخ را تاب بیاوریم. ما باید از گناهان خود جان به در کنیم. نام من، گرگور آیزنهورن است و اینها اعمال من هستن.
سلام لطفا خلاصه داستانش رو هم قرار بدید
کتاب عالی بود ظرف 4 روز تمومش کردم بی صبرانه منتظرا قسمت بعدی هستم
لطفاً موجود کنید این کتاب رو تا بشه خرید
هیچوقت فکرشو نمیکردم یه کتاب از وارهمر تو ایران ترجمه بشه، اونم سهگانه آیزنهورن. به شدت منتظرم برای خرید موجود بشه، برای امپراتوررررر
کتاب جالبی به نظر میاد خلاصه داستانش هم خوبه و وعده یه داستان به دور از اون فضای تینیجری و رومنس که عموما کتابهای جدید در ژانر فانتزی باب شده رو میده (داخل ایران کتاب خلاصه داستان رو نزده) امیدوارم سریعتر موجود بشه و بشه خریدش و جلدهای بعدی هم سریعتر ترجمه بشه