داستانی مهیج و تاریک.
اثری که خواندنش برای طرفداران ژانر فانتزی، ضروری است.
یک ماجراجویی هیجان انگیز.
هی، این اولین بار بود، می خواستم او را بترسانم. و این کار را هم کردم. پسر موسیاه، در میان ستاره ی پنج رأس خود که کمی کوچک تر بود و طلسم های متفاوتی داشت، در فاصله ی یک متری از ستاره ی اصلی ایستاده بود. رنگش مانند جسد سفید بود و مثل برگی خشک در بادی شدید، می لرزید. دندان هایش در آرواره های لرزانش با سر و صدا به هم می خوردند. قطره های عرق، همان طور که از پیشانی و ابروهایش می چکیدند، در هوا یخ می زدند و مانند دانه های تگرگ با سر و صدا بر کف اتاق می ریختند.
آدم کش ها نیمه شب، مانند چهار سایه ی تاریک، از روی دیوار داخل زمین های قصر پریدند. دیوار بلند و زمین سفت و سخت بود، اما صدای برخوردشان با زمین، بلندتر از صدای برخورد قطره های باران نبود. آن ها سه ثانیه همان جا بی حرکت چمباتمه زدند و هوا را بو کردند. سپس در باغ های تاریک، از میان نخل های خرما و درختان گز به سوی ساختمانی رفتند که پسر در آن خوابیده بود. یوزپلنگی که خواب بود، در زنجیر خود وول خورد. شغال ها در دشت های دوردست زوزه کشیدند. آن ها روی نوک پاهایشان راه رفتند تا هیچ ردی روی علف های خیس برجا نگذارند. رداهایشان که به دنبال شان در هوا موج می زد، سایه های آن ها را نامرتب و کشیده جلوه می داد. چه چیزی دیده می شد؟ هیچ چیز، مگر برگ هایی که در نسیم حرکت می کردند.
دست کم برنامه و تفکر ما این بود. به سوی برج پرواز کردم، با سری شبیه عقاب، بال های چرمی، و پنهان در پوشش هایم. من بدون هیچ صدایی، با پاهای برهنه، روی سنگی بزرگ فرود آمدم. منتظر شدم نگهبانان سریع آماده ی مبارزه شوند. هیچ اتفاقی نیفتاد. بخشی از طلسم اختفای خودم را انداختم و منتظر شدم نگهبانان کمی واکنش از خود نشان دهند. بعد با صدای بلند سرفه کردم. باز هم بی فایده بود.
بیایید سوار بر قالیچه ای پرنده، بر فراز دنیاهایی پر از شگفتی به پرواز درآییم.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
الوعده وفا من هر سه جلدشو خوندم توی تقریبا سه هفته کتاب به کتاب میخوام تحلیل کنم. طلسم سمرقند:داستان بسیار جذاب و گیرایی داره اما تا فصل یازدهم دوازدهمش چیزی متوجه نمیشی و گنگه از فصل دوازده به بعد چنان جذاب و پرکششه از انتخابت لذت میبری. چشم گولم:یکم نویسنده از نظر من زیادی کشش داد و معماهای حل نشده تو ذهنت به جا میزاره شخصیت جدیدی به نام کیتی جونز وارد میشه که داستانو جذاب میکنه اما کشش دادن این کتاب توسط نویسنده یکم خسته کننده میشه نسبت به طلسم سمرقند از نظر من یکم ضعیفتر عمل کرده نویسنده و یه نواقصی توی چشم گولم هست. دروازه پتولمی: به نظر شخصی من این کتاب از طلسم سمرقند جذابتر گیراتر قویتر هرچی بگم کم گفتم نواقص چشم گولم رو توی دروازهی پتولمی از بین برده معماها دونه دونه واسه ناتانیل حل میشه در کل کتاب سوم قویتر از دوتا کتاب پیشین بود اما در هر حال هر کسی قصد خوندن بارتیمیوس رو داره از جلد اولش شروع کنه تا جذابیت رو با گوشت وخون خودش حس کنه عالی بود در کل امتیازم از ده به این مجموعه 9هست♥️
من سه تا جلدش رو خریدم درصف انتظار خوندن هستن😹😹 انشاالله خوندم نتیجه کلی رو ابلاغ میکنم خدمتتون
کتاب دوم رو ندارم هیچ جا هم نیست
اقای انتشارات افق لطفا موجودش کنید بخریم تعریف ازش زیاده. 😀
کتاب جذابیه لطفا موجود شدن خبرم کنید
طلسم سمرقند خیلی کتاب گیرایی هست تو۲۴ ساعت خوندمش
من دارم طلسم سمرقند رو میخونم و خیلی هیجان انگیزه تا فصل ۱۱ چیز زیادی متوجه نشدم ولی از فصل ۱۲ همه چیز رو خیلی خوب فهمیدم.
میگما خرید کدومه؟ من میزنم افزودن به سبد خرید بعد میزنه با موفقیت به سبد خرید افزوده شد . دیگه حالا خریدمش ؟
باید بری تو سبد خریدت بعد خرید نهایی کنی و از این حرفا😅
بی نظیر و جذاب...
کتابش واقعا محشره حتما بخونید
سلام من بار اولم هست که میخوام ازتون خرید بکنم ولی سوالی برام در مورد کتابهاتون پیش اومده . عنوانی که گذاشتید کتاب سه گانه بارتیمیوس هستش ولی عکسی که گذاشتید مربوط به جلد اول (طلسم سمرقند) هست. من اگه گزینه خرید رو بزنم هر سه کتاب رو خریدم یا فقط جلد اول رو؟
این مجموعه شامل 3 کتاب «طلسم سمرقند»، «چشم گولم» و «دروازه پتولمی» است. و تصویر هر ۳ کتاب وجود دارد - با زدن گزینهی خرید هر ۳ کتاب رو با هم خریداری میکنید