ادبیات نوجوان، یکی از مهم ترین پایه های ادبیات است که نقشی جدی در فرهنگ معاصر ایفا می کند. این ادبیات از طریق ژانرهای فانتزی و علمی تخیلی و با به کارگیری استعارات و تمثیل های خاص خود در فرهنگ عامه محبوب شد. فیلم های موفقی که بر مبنای ادبیات نوجوان ساخته شده اند، ثابت می کنند که مخاطب این داستان ها فقط نوجوانان نیستند.
با ایران کتاب همراه شوید تا ببینیم داستان های نوجوان، چگونه راه را برای درک دنیای پر از چالش و واقعیت های تلخ و شیرین زندگی بزرگسالی هموار می کنند.
هیولایی به نام دنیای بزرگسالی!
رمان های نوجوان، شرارت را از طریق شخصیت های منفی به تصویر می کشند. حتماً با «لرد ولدمورت» در دنیای داستان های «هری پاتر» آشنایید. هیولایی که می توان آن را شکست داد. اما به مرور زمان، شاید بتوان به این نتیجه رسید که هیولا در ادبیات نوجوان، خودِ دنیای بزرگسالی است: دنیایی با زرق و برق های فریبکارانه که بزرگترها غرق آن شده اند.
دنیای «عطش مبارزه» لبریز از سرکوب سیاسی و اقتصادی است؛ در سه گانه ی «ناهمتا» دنیایی به تصویر کشیده شده که باید در آن برای انطباق پذیری، فردیت را قربانی کرد و در «دونده هزارتو» با جهانی سر و کار داریم که پیچیدگی تکنولوژی باعث می شود در آن گم شویم. چه کسی باعث به وجود آمدن چنین دنیاهایی شده است؟ در یک کلام، بزرگسالان. بنابراین، فقط نوجوان ها نیستند که باید این هشدارها را جدی بگیرند، بلکه رمان نوجوان، در مرکز سیبل خود، بزرگسالان را نیز هدف می گیرد.
نکاتی که باید درباره ی ادبیات نوجوان بدانیم
ادبیات نوجوان در طول تاریخ، دستخوش تغییرات زیادی بوده است. از این رو، کلیشه های نادرستی درباره ی این شاخه از ادبیات وجود دارد. در این جا به نکاتی مهم درباره ی این نوع از ادبیات داستانی می پردازیم.
1. ادبیات نوجوان، معمولاً شاخه ای از ادبیات تلقی می شود، نه یک ژانر.
این نکته از این نظر اهمیت دارد که ادبیات نوجوان، ژانرهای گوناگونی را در دل خود دارد و فقط به داستان هایی مثل «شفق» و «عطش مبارزه» خلاصه نمی شود. برخی از انواع ژانرهای این ادبیات عبارت اند از:
فانتزی («هابیت یا آن جا و بازگشت دوباره»، «هری پاتر»، «مجموعه رمان های روون»)؛
علمی تخیلی («زشت ها» و سه گانه ی «همسان»)؛
عاشقانه (و کسی نماند جز ما)؛
معمایی («فرار از کتابخانه ی آقای لمونچلو»، «دختری با کت آبی»)؛
ماجرایی («زندگی اسرارآمیز» و «مجموعه رمان های در جست و جوی دلتورا»)؛
تاریخی («آقای پیپ»، «گربه بلیتس») و بسیاری دیگر...
2. ادبیات نوجوان فقط در اختیار نویسندگان زن نیست.
درست است که زنانی چون «جی کی رولینگ» (نویسنده ی پرآوازه ی مجموعه داستان های «هری پاتر»)، «استفنی مه یر» (خالق مجموعه ی چهارجلدی رمان های فانتزی و خون آشامی «شفق»)، «سوزان کالینز» (آفریننده ی «عطش مبارزه» و «سفر شگفت انگیز») و «ویکتوریا اویارد» (خالق آثاری چون «ملکه ی سرخ»، «شمشیر شیشه ای»، «آواز ملکه» و «زخم های پولادین») فرمانروایان ادبیات نوجوان هستند اما، نویسندگان مرد نیز در این حوزه ی ادبیات، داستان های بی نظیری از خود به جای گذاشته اند. مثلاً یکی از این آقایان موفق، «جان گرین» نویسنده ی آثاری چون «بخت پریشان» و «لاک پشت رو لاک پشت» است که هر دوی این کتاب ها به فروش فوق العاده ای دست یافته اند. از دیگر نویسندگان مرد نیز می توان به «جاناتان استرود» (نویسنده ی «سه گانه ی بارتیمیوس»)، «جیمز دشنر» خالق کتاب «لانه گریورها (دونده هزارتو)» و بسیاری از نام های دیگر اشاره کرد.
3. دغدغه هایی متفاوت در آثار ادبیات نوجوان به چشم می خورد.
داستان های ادبیات نوجوان فقط در دنیای تخیل نمی گذرند، بلکه دغدغه های نوجوانی به بهترین شکل در آن ها نمود دارد. دوستی، تصمیم گیری و انتخاب های سخت، نیاز به تطبیق پذیری با شرایط جدید، احساس طرد شدگی، خطرات زندگی، شادی و عشق، همه و همه در این داستان ها دیده می شوند. «فروخته شده»، «نفرتی که تو می کاری»، «این داستان یک جورهایی بامزه ست»، «اگر بمانم»، «لطفاً به من نخندید»، «بروکلینی دیگر»، «همیشه با من بمان»، «النور و پارک» و «مزایای منزوی بودن» داستان های متفاوتی در این حوزه ی ادبی هستند.
4. داستان های نوجوان از نظر منتقدین، مهم تلقی می شوند.
عده ای به اشتباه فکر می کنند داستان های نوجوان، جدیت لازم را ندارند و به زبان ساده تر، خواندن آن ها وقت تلف کردن است! اما نه تنها منتقدین همواره به این داستان ها به دیده ی احترام می نگرند، بلکه این شاخه از ادبیات توانسته مهم ترین جوایز ادبی مثل «نوبل»، «بوکر»، «هوگو» و غیره را از آن نویسنده ی خود کند. سایت های معتبری مثل «گودریدز» نیز همه ساله به ادبیات نوجوان به طور جدی می پردازند.
به نمونه های زیر توجه کنید:
«سالار مگس ها» نوشته ی ویلیام گلدینگ: برنده ی «نوبل ادبیات» سال 1983
«پدی کلارک» نوشته ی «رادی دویل»: برنده ی جایزه ی «من بوکر» سال 1993
«استخوان های دوست داشتنی» نوشته ی آلیس سبالد: برنده ی جایزه ی «برام استوکر برای رمان اول» سال 2002
«کورالاین» نوشته ی «نیل گیمن»: برنده ی جایزه های «هوگو» و «نبیولا» سال 2003
«جایی که ماه نیست» نوشته ی «نیتان فایلر»: برنده ی جایزه ی «کاستا بوک» سال 2013
«رادیو سکوت» نوشته ی «آلیس آزمن»: برنده ی جایزه ی «اینکی» سال ۲۰۱۷
«سه گانه ی ناهمتا» نوشته ی «ورونیکا راث»: برنده ی جایزه ی «بهترین کتاب سال گودریدز»
5. مخاطب ادبیات نوجوان، فقط نوجوانان نیستند.
مخاطبین اصلی ادبیات نوجوان، نوجوانان 13 تا 18 ساله هستند؛ اما معنی این جمله این نیست که این گونه ی ادبی، منحصراً برای نوجوانان نوشته می شود. نکته ی جالب این جاست که در حال حاضر، 55 درصد مخاطبین ادبیات نوجوان، بزرگسالان هستند. در ادامه، به این موضوع جذاب می پردازیم.
چرا بزرگسالان به ادبیات نوجوان علاقه مندند؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال، ابتدا باید به برخی از مهم ترین اهداف ادبیات نوجوان بپردازیم:
- به مخاطب آموزش می دهد که به افراد مختلف و جهانی ورای جامعه ی خود بیندیشد.
- به دلیل اهمیت ویژه ی طرح داستانی، لذت خواندن را چند برابر می کند.
- طیف وسیعی از احساسات انسانی را نشان می دهد و فرصت تجربه ی این احساسات را از طریق خواندن کتاب، فراهم می کند.
- علاوه بر پرورش تخیل، به واقعیات زندگی می پردازد.
- بر ضروریات تأکید می کند تا مخاطب، نظم در بی نظمی را دریابد.
- عملکرد نهادهای مختلف را در جامعه به نمایش می گذارد.
- سرانه ی مطالعه و توانایی تجزیه و تحلیل ادبی مخاطب را بالا می برد.
بله، درست است. این اهداف، به اندازه ای جذاب هستند که هر مخاطبی را به سوی ادبیات نوجوان بکشانند. اما سفر اکتشافی بزرگسالان به مقصد ادبیات نوجوان، دلایل دیگری نیز دارد:
1. پیش به سوی بزرگ تر شدن
داستان های نوجوان درباره ی «بزرگ شدن» هستند. اما این روند رشد، فقط محدود به نوجوانان نیست. همه ی ما، در هر سنی، روندی رو به بزرگتر شدن داریم. عده ای از محققین، پیشینه ی داستان نوجوان را به آلمانِ قرن هفدهم نسبت می دهند؛ زمانی که کلمه ی «The Bildungsroman»، معادلی برای «بزرگ شدن» (coming-of-age)، شکل گرفت. در آن هنگام، «یوهان ولفگانگ گوته» و معاصرانش شروع به نوشتن داستان هایی کردند که شخصیت اصلی آن ها نوجوانان و جوانان بودند؛ نوجوانانی که بزرگ می شوند و به سوی پختگی گام بر می دارند. بزرگسالان، با خواندن این داستان ها در می یابند که ما همواره در حال تغییر هستیم و به بزرگ شدن، ادامه می دهیم.
2. داستان خوب، خوب است
وقتی داستانی جذاب است، چه اهمیتی دارد که برای کدام گروه از مخاطبین نوشته شده باشد؟ کیفیت داستان های نوجوان، روز به روز در حال بهبودی است. نیویورک تایمز، لیستی از پرفروش ترین هایش را به این شاخه ی ادبی اختصاص داده است. برخی از داستان های نوجوان، آن قدر تأثیرگذارند که از آن ها اقتباس سینمایی صورت می گیرد. «کتاب دزد»، «هری پاتر»، «هابیت یا آن جا و بازگشت دوباره»، «عطش مبارزه»، «بخت پریشان»، «مزایای منزوی بودن»، «سیزده دلیل برای این که» از آن جمله اند.
3. اولین ها همواره تأثیرگذارترین هستند
«جان گرین» معتقد است شخصیت های نوجوان این فرصت را به او می دهند که احساسات را به شکلی کاملاً متفاوت بیان کند. نوجوانی همان دوره ای است که اولین هایمان را تجربه می کنیم: اولین بوسه ها، اولین رانندگی، اولین شکست. او می گوید:
شدت تأثیرگذاریِ اولین بار خیلی زیاد است. دومین بار، این شدت را ندارد.
خواندن درباره ی اولین ها، همیشه برای هر سنی جذاب خواهد بود.
4. ادبیات نوجوان، فرار از واقعیات نیست
برخی معتقدند ادبیات نوجوان، راهی برای فرار است. اما این طور نیست. ادبیات نوجوان، مخاطب را در دنیای خود غرق می کند و این برای مواجهه با احساسات، چالش ها و روابطی است که شاید با دنیای هر روزه ی ما متفاوت باشند. این کتاب ها به ما می آموزند نوجوان بودن در جهان امروز چگونه است. ادبیات نوجوان دروازه ای است رو به جنبه ای دیگر از جهان.
5. همیشه پای هری پاتر در میان است
«هری پاتر»، خیلی زود در سراسر جهان به محبوبیت رسید و به خاستگاه های گوناگون و گروه های سنی متنوعی راه پیدا کرد. بزرگسالان زیادی هستند که پیش از هری پاتر، تصور خواندن کتابی از ادبیات نوجوان برایشان غیرممکن بود. اما «هری پاتر» باری دیگر، غیر ممکن را ممکن نمود. در انگلستان، کتاب های هری پاتر با دو نوع جلد متفاوت منتشر می شوند: یکی برای بزرگسالان و دیگری برای کم سن و سال ترها. هری پاتر ثابت کرد چوب جادو و جغدی دانا می توانند بزرگسالان را نیز به خود جلب کنند.
با من قدم بزن
اگر نوجوان هستید، خواندن کتاب های ادبیات نوجوان برایتان ضروری تر از هر زمانی است و اگر بزرگسال هستید، خواندن این مطلب شاید نشانه ای است از سوی کائنات که به شما می گوید: وقت آن رسیده که با نوجوانی تان در کوچه پس کوچه های ادبیات نوجوان قدم بزنید.
شخصیت های داستان های نوجوان به طرز شگفت آوری قابل همذات پنداری هستند. نویسندگان این نوع از ادبیات آن قدر با مهارت از انگیزه های شخصیت ها سخن می گویند که می توانید زندگی آن کاراکتر را در مقابل چشمانتان ببینید.
درام به معنی واقعی کلمه
همه ی ما کم و بیش به دنبال وجوهی از زندگی هستیم که اهمیت دراماتیک داشته باشند. اما گاهی پیدا کردن درام واقعی در زندگی، دشوار است. احساسات در زندگی یک نوجوان، شدیدتر از دوران بزرگسالی است؛ پس چه بهتر که به جای به بازی گرفتن خود و اطرافیانمان، بازی های افراد را در کتاب ها بخوانیم؟
زندگی یک دبیرستانی
یادآوری دوران مدرسه می تواند خوشحال کننده یا حوصله سر بر باشد. در هر دو صورت، خواندن درباره ی این دوران ممکن است به زندگی مان رنگ و بوی دیگری ببخشد. آن هایی که عصیان گر نبوده اند، می توانند از خواندن درباره ی دیوانه بازی های بچه های دبیرستانی لذت ببرند و آن هایی که از دیوار راست بالا می رفته اند، می توانند با خواندن درباره ی شیطنت شخصیت های داستانی، بار دیگر به دوران مدرسه باز گردند.
آقای جونز گفت من ریاضی دوست دارم چون امن است. گفت من ریاضی دوست دارم چون این کار یعنی حل مسئله ها؛ و این مسئله ها مشکل و جذاب هستند، اما همیشه در پایان، جواب سرراستی وجود دارد. منظورش این بود که ریاضی مثل زندگی نیست چون درنهایت در زندگی، هیچ جواب سرراستی وجود ندارد...از کتاب «ماجرای عجیب سگی در شب»
به امید هوای تازه تر
اگر در عشق موفق بوده اید، خواندن این داستان ها، شما را مستقیم به روزهای عاشقانه تان می برند و اگر ناکام مانده اید، می توانید با خواندن ادبیات نوجوان هوای تازه ی عشق را باری دیگر استشمام کنید.
آگوست گفت: می دونستی در زبان اسکیموها سی و دو اسم برای عشق وجود داره؟ ولی ما فقط همین یه کلمه رو داریم. ما خیلی محدودیم. تو مجبوری هم برای روزالین و هم برای بادام زمینی با کوکا از همون کلمه ی «عشق» استفاده کنی. باعث شرمندگی نیست که کلمات بیشتری برای بیان این معانی نداریم؟از کتاب «زندگی اسرارآمیز»
ناگفته نماند که عنوان این مقاله از فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» ساخته ی «صفی یزدانیان» برگرفته شده است؛ فیلمی لطیف و شاعرانه درباره ی یک عشق قدیمی.