به زیبایی نوشته شده است؛ این کتاب یکی از بهترین رمان های ایرلندی مدرن است.
نیم نگاهی جادویی به تجربه ی زندگی در ذهن یک پسر.
این رمان، غم انگیز، دل پذیر و تکان دهنده است.
رویا پردازی فقط زمانی خوب بود که دوام داشت.
اگر قرار بود که صمیمی ترین دوست کسی باشی کوین، باید هر دویتان، با همدیگر، از آدم های زیادی متنفر می شدید. این کار شما را به دوست های بهتری تبدیل می کرد.
من روی چراغ جادوی سندباد پریدم. هیچ اتفاقی نیفتاد. دیگر آن کار را نکردم. گاهی اوقات وقتی چیزی اتفاق نمی افتاد، در حقیقت داشت آماده ی اتفاق افتادن می شد.
جایزه ی بوکر از سال 1969 پایه گذاری شده و از همان آغاز، رسالت خود را معرفی و ترویج بهترین آثار داستانی در قالب رمان قرار داده است.
بیایید سوار بر قالیچه ای پرنده، بر فراز دنیاهایی پر از شگفتی به پرواز درآییم.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
زیبا و جالب و خواندنی...