مغازهای درست شبیه مغازههای جادویی وسط فروشگاههای اسمورسمدار و ویترینهای شیکوپیک جا خوش کرده است.
روی تابلوی سردر مغازه با حروف طلایی ابریشمی نوشته شده:
آژانس مسافرتی اسرارآمیز.
از کف تا سقف آژانس مسافرتی قفسه بود و توی هر قفسه یک چمدان.
مسافرها با چمدانها به دنیاهای اسرارآمیز در چند گیتی سفر میکردند.
جاناتان مرکاتور نگهبان ارشد آژانس مسافرتی بود.
اوضاع مرتب و منظم بود تااینکه پدر جاناتان بیخبر غیبش زد و بعد هم سروکلهی دختری به اسم فلیس پیدا شد.
جاناتان و فلیس بهدنبال گیرآوردن سرنخی از پدرش وارد چمدان شدند و قدم گذاشتند به دنیاهای اسرارآمیز!
کتاب آژانس مسافرتی اسرارآمیز 1