ملال شهر روی تپهای گرد و قلمبه کز کرده بود و دورش هم دیواری سنگی چیده بودند که بهخاطر نیزههای رویش شبیه بوتهی خار غولپیکری شده بود.
اهالی ملالشهر سایهی غریبهها مخصوصا افسونگرها را با تیر میزدند. آنها کشتهمردهی قانون بودند. یکعالمه قانون داشتند؛ اما فقط یک قانون برای جنگل ممنوعه گذاشته بودند.
هرگز، هرگز، هرگز توی جنگل ممنوعه پرسه نزن!
چون اگر پایت به جنگل برسد، تو را گول میزند و آنقدر به اعماق خودش میکشد که راه فراری نداری.
تازه، جانوران عجیبی هم در دل جنگل کمین کرده بودند.
کتاب اقلیم های افسانه ای 1