مهاجمان سیاه پوشی شبیه نظامی ها به عرشه ی کشتی پژوهشی سیلویا ارل شبیخون میزنند. مین خاره چسب به بدنه ی آهنی کشتی چسبیده. بنگ! امیلی بلیکس مخوف و زاغی مرموز دست به یکی کرده اند تا بچه های چندتا کله گنده را بدزدند. پارکر راتلج، پرنده نگر بزرگ، مأمور میشود زاغی زبل را به دام بیندازد. دارودسته ی جاسوسان فوری به خط میشوند؛ شروع عملیات ناممکن گلدن گیت! اوضاع واقعا خطرناک است؛ اول باید پرنده کتاب راتلج را پیدا کنند. مانتی در عملیات بادلین رد پرنده کتاب مرموز را میزند. آلفای عملیات خودسرانه در خودسرانه:سیدنی بچه جاسوسها از خطر هراسی ندارند و همیشه هوای هم را دارند. چون آنها فقط یک گروه نیستند...
زیبا و جالب و خواندنی...