پول بیشتر، مسئولیت بیشتری به همراه دارد. زندگی روی بدش را در سال ۲۰۱۸ به من نشان داد، دقیقا زمانی که مقالهٔ سیانبیسی منتشر شد و قشنگ روند صعودی کسب درآمدم را قطع کرد. متخصصان برنامهریزی مالی از سراسر جهان به صندوق پست ایمیل من سرازیر شدند. مردم سعی میکردند «مچ من را به عنوان یک دروغگو بگیرند» و در مورد چگونگی سرمایهگذاری پولم مرا سینجیم میکردند؛ میخواستند برایشان قصهسرایی کنم. در ۲۵ سالگی، پس از اخذ مدرک علوم سیاسی و دانش مالی بسیار کم، واقعا نمیدانستم با این پول چه کنم اما میدانستم که مسئولیت انجام کاری را با آن دارم؛ اگر یاد گرفتم که چگونه پول دربیاورم، قطعا میتوانم یاد بگیرم که چگونه آن را سرمایهگذاری کنم. راه حل من این بود که دو تا سه سال دیگر هم هیچ کاری با آن انجام ندهم. بله، به هر حال «فرار کردن» هم یک استراتژی است. من صدها هزار دلار در حسابهای جاری گذاشتم. من از کارکرد تورم خبر دارم و میدانم که با این کار پولی درنیاوردهام اما آگاه بودم که به بلوغ سرمایهگذاری مالی لازم نرسیدهام تا بتوانم با خیالی آسوده پولم را در مسیر درست، سرمایهگذاری کنم. به گذشته که نگاه میکنم، خیلی خوشحالم؛ از اینکه این روش را پیش گرفتم و به جای سرمایهگذاری نادرست، وقتم را صرف یادگیری اصولی آن کردم. اگر قرار بود به «توصیه» دیگران گوش کنم، امروز دیگر یک سرمایهگذار در حوزهٔ املاک و مستغلات نبودم. به سرعت دریافتم که دنیای سرمایهگذاری دوست دارد از فعل سرمایهگذاری، تصویری ترسناک، احساسی یا آشفته در سر داشته باشید اما اینطور که به نظر میرسد، نیست. در واقع، بسیار شبیه به «یادگیری بازار سهام»، بسیاری از رازهای سرمایهگذاری پشت اصطلاحات دهانپرکن، محاسبات اضافی، و صنعتی تهاجمی (که هدف طراحی آن، بازداشتن افراد از مدیریت پولشان است) نگهداری میشود. اگر آنقدر باهوش هستید که پول دربیاورید، قول میدهم که هوش کافی برای سرمایهگذاری در مسیر درست برای تحقق اهدافتان را دارید.