کتاب دستهای نامرئی ترس

The invisible hands of fear
دفتر داستان های کوتاه
کد کتاب : 141184
شابک : 978-6228295077
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 130
سال انتشار شمسی : 1403
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
قسمت هایی از کتاب دستهای نامرئی ترس (لذت متن)
می چسبم به شیشه شیشه سرد .است دختر مینشیند با نشستنش بوی خوشی زیر دماغم می پیچد. جدا ! جدا اگر زنها نبودند دنیا چقدر غیر قابل تحمل بود. مرد هیز بر کشته و دختر را تماشا کند. اما دختر اصلا توی باغ نیست می بینمش که بینه ی کوچکش را در آورده و خودش را ورانداز می .کند حتی توی بدترین حالات هم دیده امشان که می خواهند خوب به چشم بیایند حتی در پر ژولیدگی هایشان هم زیبایی ملیحی است که می شود بهشان دل بست اینها را که می بینم مطمئن می شوم که توی جهنم هم می شود به حضور زنها دلخوش بود. چیزی که مرا همیشه در حیرت فرو می برد پاکیزه بودنشان است. کفشهای پوست پوست شده ی دختر جوری تمیز است که به فکر می روم چطور حوصله کرده که لای تریشه های پوست شده ی کفش را پاک کند؟ لباس هایش بوی خوش مواد شوینده می دهد انگار که همیشه مراقب است کثیفی ها به لباسش ننشینند چرا دروغ وقتی زن ها را نگاه می کنم به دنیا امیدوارتر می شوم با خودم می گویم هنوز این همه زیبایی برای تحمل زشتی ها وجود دارد.