کتاب گفت و گو با اینگمار برگمان

Ingmar Bergman: Interviews
کد کتاب : 36077
مترجم :
شابک : 978-6229106709
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 316
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رو در رو با اینگمار برگمان
Ingmar Bergman: Interviews
برای من، فیلم یعنی چهره
کد کتاب : 14558
مترجم :
شابک : 978-9644486104
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 430
سال انتشار شمسی : 1393
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب رو در رو با اینگمار برگمان اثر اینگمار برگمان

رو در رو با اینگمار برگمان" با عنوان فرعی "برای من، فیلم یعنی چهره" اثری است از "رافائل شارگل" که ایده ها و نظریات یکی از معروف ترین کارگردانان جهان با نام "اینگمار برگمان" را در یک جا جمع آوری کرده است.
با وجود اینکه "اینگمار برگمان" از جایگاهی بلامنازع در میان بزرگ ترین فیلم سازان جهان برخوردار است، اما ذکر نام او به ناحق با تصویر تاریکی و ناامیدی یکپارچه گره خورده است. تمام آثار سینمایی او، حتی کمدی هایش، به جد با مسائلی همچون ایمان، اخلاقیات و میرایی درگیر هستند؛ اما مخاطبین و حتی منتقدان هرگز قادر نخواهند بود که حس حیات و زیرکی به کار رفته در فیلم هایی همچون "توت فرنگی های وحشی"، "فانی و الکساندر"، "صحنه هایی از یک ازدواج" و بسیاری از دیگر آثار وی را نادیده بگیرند.
در کتاب "رو در رو با اینگمار برگمان"، مراحل مختلفی که این کارگردان طی دوران حرفه اش سپری نمود در کنار جنبه های مختلفی از آثار او مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا آشکار می شود که این مرد بزرگ سینما و فیلم هایش، بسیار سرگرم کننده و جذاب، سرشار از زندگی و به طرز شگفت انگیزی عمیق و پیچیده و متفکرانه بوده اند. "اینگمار برگمان" در مصاحبه با نویسندگان، منتقدان و فیلم سازان مهمی همچون "جیمز بالدوین"، "میچیکو کاکوتانی"، "جان سایمون" و "ویلگوت شومان"، چشم انداز بزرگی را وصف نموده که رابطه او با شکسپیر ، ایبسن و داستایوفسکی را توجیه می کند. "رو در رو با اینگمار برگمان"، آرشیوی ارزشمند از نظریات "اینگمار برگمان" است که توسط "رافائل شارگل" جمع آوری شده و از سال 1957، بعد از اتمام یکی از شاهکارهای نخستین "اینگمار برگمان" با نام "مهر هفتم" آغاز می گیرد و تا سال 2002 که وی برای کارگردانی "ساراباند" حاضر می شد، ادامه می یابد.

کتاب رو در رو با اینگمار برگمان

قسمت هایی از کتاب رو در رو با اینگمار برگمان (لذت متن)
برگمان اشاره می کند، وقتی که فیلم سازان مشهور به قدری اعتماد به نفس شان بالا می رود که دیگر حدومرزی برای خود قائل نیستند، به شکل اجتناب ناپذیری کارهای بد می سازند. به مری من می گوید: « خودبزرگ بینی بیخ گوشم بوده ولی فکر می کنم مصون باشم. کافیست به عدم اهمیت مطلق هنر در جهان انسان ها فکر کنم تا بامبی برگردم روی زمین » . او خیلی سریع کاستی های فیلم هایش را تصدیق می کند. وقتی مصاحبه کنندگان به نواقص کار اشاره می کنند، تقریبا همیشه می پذیرد. حتی علاقه ی بی قیدوشرط اش به نور زمستانی نیز به نوعی خودانتقادی است. این تمایز، نارضایتی برگمان را از بقیه ی فیلم هایش نشان می دهد، وقتی او از این فیلم به عنوان تنها فیلمی که همه چیز در آن طبق برنامه پیش رفت نام می برد، به شکل غیرمستقیم این را می رساند که بقیه ی فیلم هایش نتوانسته اند نظر او را تامین کنند. یکی از دلایل علاقه ی برگمان به زندگی در فارو این است که لزوم فروتنی را به او می آموزد. در مصاحبه های بعدی، او اغلب بیان می کند که کمی کج خلقی در تآتر رویال دراماتیک به جمع شدن صدها نفر می انجامد که درگوشی درباره ی حال بد او پچ پچ می کنند، اما در فارو حتی اگر وحشیانه فریاد بزند، ممکن است تنها پرنده ای پر بکشد و برود. اظهاراتش در مورد برتری های ناشناخته بودن نیز به تمایل اش به تواضع و انتقادپذیری برمی گردد. در مقاله ای با موضوع فیلم سازی در اواخر ۱۹۵۰ که بارها منتشر شده، برگمان گفته است که ای کاش هنرمندی بود در قرون وسطی و عضو گروهی گمنام که بخشی از یک کلیسای جامع را می ساختند. شومان با یادآوری همین مقاله و اشاره ای کنایه آمیز به این که برگمان در صحنه ی فیلم برداری همه چیز بود ولی نامرئی، می گوید « رویایی که برگمان را فراگرفته رویای گمنامی است » . بعدها، برگمان به سایمون می گوید که از صحبت های او برداشت اشتباهی شده و او آرزوی گمنامی ندارد ولی ترجیح می دهد از شر بار سنگین روانی ای که می تواند به بیان خلاقه آسیب برساند، خلاص شود.