با روی کار آمدن ابزار محاسباتی روی میزی در اوایل دهه هشتاد، تجزیه و تحلیل فنی و چارت شناسی شروع به نمود قابلتوجهی در بازارهای فارکس کردند. واکنش اولیه بیشتر معاملهگران فصلی در آن زمان و حتی بسیاری از افراد در حال حاضر با شک و تردید زیاد بود. این بازارها بسیار غیرقابلپیشبینی تلقی میشدند. نیاز به فروشندگان با تجربه و اثبات شده بود، همچنین ایده مدلهای تکنیکال که میتواند عملکرد قیمت بازار را توجیه کند و حرکات آینده را مرتبا با دقت پیشبینی کند را نمیتوان خیلی جدی گرفت. موفقیت معاملهگر فارکس در توانایی وی در بهسرعت منطقی سازی حرکات بازار و سرعت اجرای آن تصمیمات معاملاتی میباشد. اینها ناشی از تجارب معاملهگران از الگوهای مکرر بازار و احساس غریزی حضور قبلی در آنجاست. در واقع، معاملهگر بهصورت جداگانه و مستقل از بازار مورد بررسی قرار میدهد که آیا ارز بیش از حد خریداری شده است یا بیش از حد فروخته شده است (عمل قیمت)، چه پتانسیلی برای حرکت در بازار (نسبت ریسک به ریوارد) میباشد و احتمال چنین حرکتی (احتمال یا شانس) چقدر است؟. اینها پایه اصلی تحلیل تکنیکال هستند. تصمیمات معاملاتی با استفاده از الگوهای چارت و پیشبینی رشد قیمتها، باید همیشه متکی بهنوعی تحلیل احتمالات باشد که پتانسیلهای حرکتی و همچنین زمانبندی احتمالی را نیز در نظر گرفته باشد. این ترکیب امکان پشتیبانی تکنیکال قوی و قابل اطمینان از تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاری را فراهم میآورد.اصول امواج الیوت دقیقا یک اصل است، اما تلاش میکند تا حرکت کلی بازار و همچنین ساختار امواج کوتاهمدت را به یک سفارش (order) تبدیل کند. هدف اصلی، نشان دادن حضور مخربترین و در نتیجه سودآورترین شکل امواج که یک موج ۳ یا موج C میباشد، است. استفاده از اصول امواج مصون از خطا نیست، اما هنگامیکه بهدرستی به کار برده شود، باعث تفسیر درست بازار میشود.
کتاب شمارش الیوتی و استراتژی معاملاتی رابرت بالان