کتاب «شاید...، اما» اثر متیو مککانهی، بازیگر سرشناس هالیوود، اثری متفاوت و تأملبرانگیز است که مرز میان ادبیات کودک و فلسفه را کمرنگ میکند. این کتاب، با نثری ساده اما عمیق، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن پرسشهای بزرگ زندگی، نه با پاسخهای قطعی، بلکه با کنجکاوی و شگفتی روبهرو میشوند. مککانهی در این اثر، از تجربیات شخصی و نگاه فلسفی خود بهره میگیرد تا مفاهیمی چون عشق، زمان، مرگ و معنای زندگی را در قالب جملاتی کوتاه و تصاویری جذاب به تصویر بکشد. کتاب از مجموعهای از جملات کوتاه تشکیل شده که هر کدام با عبارت «شاید...، اما» (فقط به این دلیل) آغاز میشوند. برای مثال: «فقط به این دلیل که چیزی تمام شده، به این معنا نیست که هرگز آغاز نشده»، یا «فقط به این دلیل که نمیتوانی چیزی را ببینی، به این معنا نیست که آنجا نیست». این جملات، که گاه شاعرانه و گاه طنزآمیز هستند، مخاطب را به تفکر دربارۀ مفاهیمی فراگیر و جهانشمول دعوت میکنند. مککانهی در این اثر، از تجربیات شخصی خود به عنوان پدر سه فرزند الهام گرفته است. او در مقدمۀ کتاب توضیح میدهد که چگونه پرسشهای بیپاسخ فرزندانش، او را به نوشتن این کتاب ترغیب کرده است. این نگاه، کتاب را به اثری تبدیل میکند که هم برای کودکان کنجکاو جذاب است و هم برای بزرگسالانی که در جستجوی معنا هستند. یکی از نقاط قوت کتاب، تصاویر جذاب و خلاقانۀ آن است که توسط هنرمند برجسته، مارتین جورج، طراحی شده است. هر تصویر، با رنگهای زنده و جزئیات دقیق، جملات مککانهی را به شکلی بصری و ملموس تفسیر میکند. برای مثال، جملۀ «فقط به این دلیل که نمیتوانی پرواز کنی، به این معنا نیست که نمیتوانی بالا بروی» با تصویری از یک کودک همراه است که با بادکنکهای رنگارنگ به آسمان میرود. این ترکیب متن و تصویر، کتاب را به تجربهای چندحسی تبدیل میکند که مخاطب را در هر سنی مجذوب خود میکند. نکتۀ درخشان کتاب، تأکید آن بر پذیرش ابهام و ناشناختههاست. مککانهی به مخاطب یادآوری میکند که زندگی پر از پرسشهای بیپاسخ است، و این پرسشها هستند که به زندگی معنا میبخشند. این پیام، به ویژه در دنیای امروز که همه چیز به سرعت و قطعیت گرایش دارد، حاوی درسهایی ارزشمند است.