کوچیکه: ما در این مکان جمع شده ایم، به قصد اینکه مشکل گرسنگی را به نحوی حل کنیم. دوستان عزیز، خواهش می کنم من رو کاندیدا تلقی نکنید. من زن و بچه دارم. خیلی موقع ها، وقت غروب، اتفاق می افتاد که تو باغ خونه م می نشستم، بچه هام رو می گذاشتم رو زانوهام، تکونشون می دادم. خانمم می نشست اون روبه رو بافتنی می بافت… آقایان محترم، دوستان عزیز، آیا شما قادر هستید چنین منظره پر از مهر و محبت و عطوفت را در نظر خودتان مجسم کنید و آیا از تجسم چنین منظره ای اشک در چشمانتان حلقه نمی زند؟ متوسطه: اینکه دلیل نمی شه! وقتی پای منافع عمومی مطرحه دیگه جایی برای احساسات باقی نمی مونه. بچه ها خودشون هم می تونند تاب بازی کنند.
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.