دستکم صدوپنجاه سالی است که بسیاری از جوامع به دام مجادله عبوسانه بر سر نظام بازار افتادهاند. اکنون ما از این فرصت برخورداریم که درباره این نظامها با متانت و شفافیت جدیدی بیاندیشیم. ایدئولوگهای بازار پی بردهاند که کمونیسم دیگر اسباب واهمه نیست. حالا قادرند سنگرهای ایدئولوژیک خویش را ترک کنند و درباره بازار و معضلاتش معقولانه حرف بزنند. از سوی دیگر، ایدئولوگهای سوسیالیست دریافتهاند که کافی نیست فقط سودای جامعهای بهتر در سر داشته باشند. باید با دشواریهای برپاساختن چنین جامعهای نیز دستوپنجه نرم کنند و بااینهمه، درست اندیشیدن درباره بازار چندان آسان نیست. علم اقتصاد جریان غالب هنوز سکندری میخورد زیرا فایدههای خیرهکننده بازار تا حدی جلو چشمش را برای مشاهده نقایص بازار گرفته است. از سوی دیگر، بسیاری از منتقدانْ فایدههای بازار را در پرتو دود برخاسته از نارضاییهای آتشینشان ادارک میکنند. نوعی انعطافناپذیری غالبا ناپیدا بر جا مانده است.
بعضی وقتها برداشتی رازآمیز و سحرآمیز از طرز کار بازار از درک نظام بازار جلوگیری میکند. آدام اسمیت نیز وقتی بیش از دویست سال پیش نوشت فعالیتهای بازاری را دستی نامرئی هماهنگ میکند همین را تصدیق کرد. در زمانه ما، پژوهش در این زمینه هنگامی تمامعیار است که هم کارکرد دست نامرئی را شرح دهد و هم کارکرد بسیاری دستهای مرئی را.
کتاب نظام بازار