کتاب غیر زمینی

Unearthly
کد کتاب : 15022
مترجم :
شابک : 978-6002912299
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 464
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

مقدس
Hallowed
غیر زمینی 2
کد کتاب : 15023
مترجم :
شابک : 978-6002912848
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 419
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

بی کران
Boundless
غیر زمینی 3
کد کتاب : 15024
مترجم :
شابک : 978-6002912831
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 470
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب غیر زمینی اثر سینتیا هند

کتاب غیر زمینی (به انگلیسی: Unearthly) مجموعه ای از رمان های فانتزی شهری نوجوانان از نویسنده آمریکایی سینتیا هند است.
غیر زمینی داستان یک نوجوان به نام کلارا را دنبال می کند که می فهمد او یک فرشته است و هدفی دارد که باید روی زمین انجام دهد. کلارا در جستجوی پاسخ در مورد نقش خود ، در سفر خود با دوستان ، دشمنان و علایق عاشقانه روبرو می شود.

این کتاب داستان کلارا گاردنر ، یک نوجوان را روایت می کند که فهمیده است او ، برادرش جفری و مادرش فرشته ای هستند-معروف به خون فرشته. موقعیت ترکیبی کلارا به او توانایی های فوق بشری مختلف می بخشد و همچنین هدفی ناشناخته برای تحقق بخشیدن به او می دهد.

در خلق جهان این اثر د استانی، سینتیا هند انواع اسطوره های فرشته را مورد بررسی قرار داد و آنها را با ایده های خود ترکیب کرد. "من نمی خواستم جهان رمان خود را بر اساس یک متن تنظیم کنم ، اما ایده هایی را پیدا کردم که از منابع مختلف به آنها رسیده بودم. سپس کاری را که همه نویسندگان انجام می دهند ، انجام دادم: من مطالبی را تنظیم کردم. خودم را آزاد کردم از اینکه باید به یک اساطیر خاص وفادار باشم. سعی کردم افسانه خودم را بسازم ، که واقعا برایم جذاب بود. "

کتاب غیر زمینی


ویژگی های کتاب غیر زمینی

نامزد جایزه بهترین کتاب نوجوانان گودریدز سال 2011

سینتیا هند
سینتیا هند متولد سال 1978 در آیداهو آمریکا، نویسنده پرفروش ترین کتاب های نوجوانان در نیویورک تایمز است. او قبل از نوشتن برای نوجوان، ادبیات داستانی را مطالعه کرد و هر دوM.F.Aو دکتری در داستان نویسیرا به دست آورد. وی در حال حاضر به همراه همسرش، دو گربه، یک سگ دیوانه، دو کودک و کوه کتاب در بویس، آیداهو ساکن است.
قسمت هایی از کتاب غیر زمینی (لذت متن)
جویده جویده می گویم: «ولی... مدرسه چی می شه؟ دوستام؟ کارت چی؟» «فکر می کنم یه مدرسهٔ جدید می ری و دوستای جدید پیدا می کنی. یه کار جدید پیدا می کنم یا یه راهی پیدا می کنم که تو خونه کار کنم.» «جفری چی؟» خندهٔ کوتاهی سر می دهد و دستم را نوازش می کند انگار که سوال احمقانه ای است. «جفری هم می آد.» با فکرکردن به ارتش دوستان جفری و نمایش های تمام نشدنی بازی های بیس بال، مسابقات کشتی، تمرین های فوتبال و همهٔ چیزهای دیگر، می گویم: «اوه، آره، عاشقش می شه.» ما زندگی خودمان را داریم، من و جفری. برای اولین بار درمی یابم برای چیزی بیشتر از آنچه پیش بینی کرده ام، زندگی می کنم. مأموریتم قرار است همه چیز را تغییر بدهد.

از میان پنجره به حیاطی که با بازی در آن بزرگ شده ام، نگاه می کنم؛ تاب قدیمی بی حرکتم که مامان هرگز به فکر بازکردنش نیفتاده است، ردیفی از بوته های گل رز پشت نرده ها که از وقتی که به یاد می آورم، آنجا بوده اند. پشت نرده ها تقریبا می توانم طرح مه آلود کوه های دوردست را که همیشه در حاشیهٔ دنیایم قرار داشته اند، تشخیص دهم. می توانم صدای غریدن قطار کالترین را که از بلوار شورلاین عبور می کند و با کمی تمرکز بیشتر، صدای ضعیف موسیقی را از گریت آمریکا۱۳ که دو مایل آن طرف تر است، بشنوم. محال به نظر می آید که هرگز این مکان را ترک کنیم.

گوشهٔ دهان مامان با لبخند مهربانی فرو می رود. «فکر کردی می تونی برای تعطیلات به یه جا پرواز کنی، مأموریتت رو کامل کنی و برگردی؟» «آره، شاید.» با خجالت نگاهم را برمی گردانم. «کی می خوای به جفری بگی؟»