"فرانکلین به مدرسه می رود" اثری است از "پالت بورژوا" که در آن یکی از چالش برانگیزترین نقاط زندگی هر کودکی به وسیله ی یک داستان شیرین و بامزه تعریف شده است. چالشی که هم کودکان را درگیر می کند و هم والدین آنان را!
در اینجا برای اولین بار در زندگی اش، "فرانکلین به مدرسه می رود". او خیلی زود از خواب بیدار شده و احساس می کند که داخل شکمش قورباغه های بازیگوشی جست و خیز می کنند! والدین فرانکلین او را تا ایستگاه اتوبوس رسانده و پیاده می کنند و سپس او را در یک بغل بزرگ می فشارند. اما فرانکلین باز هم نگران است... اگر آنقدر بچه ی باهوشی نبود که بتواند به مدرسه برود چه می شد؟ معلم او چه کسی خواهد بود؟ آیا او دوستی خواهد داشت؟
هنگامی که فرانکلین به مدرسه می رسد ، معلم او متوجه می شود که او یک هنرمند خوب است! فرانکلین نقاشی کشیده ، کتابی خوانده و ساختمانی از بلوک ها را ساخته است. او در مدرسه روز بسیار خوبی را سپری کرد.
عصر همان روز فرانکلین به پدر و مادرش دو تصویری که در مدرسه کشیده را نشان می دهد و دو بغل گنده از آن ها دریافت می کند!
داستان "فرانکلین به مدرسه می رود" از "پالت بورژوا" قابلیت این را دارد که بارها و بارها برای دانش آموزان مدرسه ای خوانده شود. این یک داستان عالی برای هفته ی اول مدرسه است. همه ی بچه ها با شروع سال تحصیلی جدید کمی عصبی هستند. این داستان نشان می دهد که عصبی و نگران بودن اشکالی ندارد اما در نهایت مدرسه مکانی دوستانه برای یادگیری و سرگرمی است!
فرانکلین خیلی هیجان زده است. او صبح خیلی زود برای رفتن به مدرسه آماده شده است. اما او کم کم احساس می کند که یک قورباغه تو شکمش می جهد و ....
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.