دفتر کاری متروک، انباشته از کاغذ، کلاسور و غیره. عمق صحنه، سمت راست، دری با صفحه ی شیشه ای کدر که رویش کلمه ی ورود وارونه به چشم می خورد. عمق صحنه، وسط: یک پنجره. عمق صحنه، طرف چپ: یک پنجره. طرف راست صحنه، در زاویه ی چهل و پنج درجه، رو به تماشاگر: میز کار و صندلی سبز. طرف چپ صحنه، کمی مایل، میز کار و صندلی سیاه. صندلی دیگری در سمت دیگر میز کار سیاه. مدادتراش بزرگی روی میز سبز نصب شده است. سبز، لباس سبز به تن دارد: سیاه، لباس سیاه و آبی، لباس آبی. تاریکی. صدای تراشیدن مداد می آید. چهار مداد. صحنه به تدریج روشن می شود. سبز کنار میز خود ایستاده و مشغول تراشیدن مدادهاست. هشت مداد دیگر. سیاه روی صندلی خود نشسته و جلو را نگاه می کند، گویی در افکارش گم شده است.