1. خانه
  2. /
  3. کتاب سفر خوش به ترنتون و کامدن

کتاب سفر خوش به ترنتون و کامدن

پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب سفر خوش به ترنتون و کامدن

The Happy Journey to Trenton and Camden
انتشارات: نیلا
٪25
20000
15000
درباره تورنتون وایلدر
درباره تورنتون وایلدر
تورنتون وایلدر در ۳۰ آوریل ۱۸۹۷ در ایالت ویسکانسین در ایالات متحده ی آمریکا به دنیا آمد. پدرش روزنامه نگاری برجسته و دیپلماتی خوش نام بود که در زمان تولد او، سردبیری روزنامه ای را بر عهده داشت. وایلدر ۹ ساله بود که پدرش به سرکنسولی سفارت آمریکا در هنگ کنگ منصوب شد و همگی به این کشور نقل مکان کردند اما تنها ۶ ماه بعد به همراه مادر، خواهر و برادرانش به آمریکا مراجعت کردند و پدر در هنگ کنگ ماندگار شد تا ۵ سال بعد که همگی در شانگهای چین دوباره به هم ملحق شدند. وایلدر یک سالی را در چین گذراند و سپس به زادگاه خود بازگشت. در سال ۱۹۱۵ به دانشگاه رفت و زبان های یونانی و رومی باستان را آموخت. سپس به دانشگاه ییل رفت و در آنجا بود که اولین نمایشنامه اش را با عنوان «شیپور نواخته خواهد شد» نگاشت. با آغاز جنگ جهانی اول، وایلدر هشت ماه در گارد ساحلی خدمت کرد و سپس به دانشگاه بازگشت. در سال ۱۹۲۰ پس از اخذ مدرک لیسانس، راهی رم شد و به تحصیل در رشته ی باستان شناسی روی آورد. مدتی بعد به آمریکا بازگشت و در کنار تدریس زبان فرانسوی در یک مدرسه، نوشتن را ادامه داد.تورنتون وایلدر در سال ۱۹۶۲ اولین نشان افتخار ملی ادبی را در مراسمی خاص در کاخ سفید دریافت کرد. از آخرین رمان های او می توان به «روز هشتم» به سال ۱۹۶۷ اشاره کرد. تورنتون وایلدر در ۷ دسامبر ۱۹۷۵ چشم از جهان فروبست.
قسمت هایی از کتاب سفر خوش به ترنتون و کامدن

مامان چه خوب،خب،اگه لطف کنین هرروز صبح و عصر یه نعلبکی شیر جلوی گربه بذارین خیلی ممنون می شم-آه،عصر به خیر خانوم هاب مه یر! آرتور و کارولین این قد بلند داد نزن مامان!همه صداتو شنیدن. صحنه گردان چی؟دارین می رین خانوم کربی؟ مامان فقط واسه ی سه روز می ریم کمه دن. مامان همونی نیس که مجبور شد چارصد تا استیک بخره؟ [بابا سر تکان می دهد]خوشحالم جای اون نبودم. »مامان،می شه یه دست برام بخرین؟ مامان اگه با نمره های خوب قبول بشی شاید پدرت یه سدت برای مراسم فارغ التحصیلی ت بخره. بعد از مکثی مامان خیلی رویایی به صحبتش ادامه می دهد]خب،ما اونی رو که از دست دادیم فراموش نکردیم. مامان بیولا-اون دخترم که شوهر داره-اونجاس؛آخه شوهرش تو شرکت تلفن کار می کنه-چرا هی بهم سیخ می زنی دختر؟-ما همه داریم می ریم یه چن روزی اونو ببینیم. مامان دست هایش را دور آرتور حلقه می کند. بیولا از ما پولدارتره مامان؟ مامان [خشک و جدی به او نگاه می کند] سرت به کار خودت باشه بچه! دوس ندارم کسی جلوی من از پولدار بودن و بی پول بودن حرف بزنه. بیولا می نشیند روی تخت و فنرها را امتحان می کند] بیولا فکر می کنم تخت راحتی باشه مامان. بیولا [سرش را روی شانه ی مادرش می گذارد و گریه می کند] خیلی بد بود مامان. مامان کی گذاشتی ش تو فر؟ بیولا [در حالی که خودش را کنترل می کند حالا زوده، نرو."

نظر کاربران در مورد "کتاب سفر خوش به ترنتون و کامدن"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

نمایشنامه کوتاهی است در مورد یک خانواده کلاسیک آمریکای، به نظرم رسید حداقل یک خط از انتهای متن جا افتاده است.

1402/05/06 | توسطف. ایرانمنش
0
|