اداره برای بسیاری تداعیکنندهٔ گیرهای بیدلیل و با دلیل تأخیر در کارها، فشلی و ناکارآمدی، کاغذبازی، امضاگرفتنهای پر مکافات، کار راهنینداختن، فساد، نیاز شدید به آشنا و پارتی و … است و کارمند علاوه بر اینها تداعیکنندهٔ حوصله نداشتن، جواب سلام سرد و نامفهوم نمیشود بینشاطی، تکرار، اطاله، روزمرگی، رکود انگیزه، هدفهای دست نیافته و فراموششده، غباری بر آرزوهای بلند، پردهای خاک گرفته بر آرمانهای بزرگ، ازبینرفتن هیجانها، دلمشغولیهای روزمره، ملال و بیرمقی، رنگ و نوری خفه و کمسو از گرایشات انسانی، نداشتن نوآوری، کندکاری، آزادی گرفتار در هشت صبح تا چهار بعدازظهر و شنبه صبح تا پنجشنبه ظهر، استعدادهای شکوفا نشده، خلاقیتهای سرکوب شده، و در شهرهای بزرگ، ترافیک و دیر رسیدن و ناکافی بودن وقت و درآمد برای رسیدگی به خانواده و اخیرا نداشتن زندگی گرم و بانشاط و… است. گویا کارمندان، علاوه بر رعایت مقررات اداره، به سبک خاصی از زندگی نیز موظف شدهاند.
سیدابراهیم رئوف موسوی، نویسنده ایرانی متولد۱۳۶۱ می باشد.