بازتولید روابط تولید، در مفهوم و واقعیت، هنوز «کشف» نشده است: خودش را آشکار کرده است. نه فرد ماجراجوی دانش و نه ثبت کننده صرف واقعیت ها هیچ یک نمی توانند این «قاره» را پیش از آن که عملا به کاوش در آن بپردازند، ببینند. اگر این قاره وجود دارد، همچون یک صخره از پس امواج، همراه با خود اقیانوس و پاشیده شدن آب پدیدار می شود. استعاره «قاره» به سرمایه داری به سان شیوه تولید اشاره دارد، تمامیتی که هرگز نظام مند یا محقق نشده، هرگز «تمام و کامل» نمی شود، و همچنان در حال واقعیت یابی است. زمان چشمگیری سپری شده است تا توانسته ایم بگوییم آنچه در حال آشکارکردن خود است دقیقا چیست. پیش از آن که بتوان این پرسش را به طور دقیق صورت بندی کرد مجبوریم منظومه کاملی از مفاهیم را به واسطه رشته ای از تقریب ها تشریح کنیم: «امر روزمره»، «امر شهری [اوربان]»، «امر تکرارشونده» و «امر تفاوت بنیاد»؛ «استراتژی ها»، «فضا» و «تولید فضا»، و.... آنچه آغاز به پدیدارشدن و آشکارنمودن خود کرد پیش از هر چیز موجب شکل گیری فرضیه ای نظری و سپس پژوهشی تفصیلی شد.
کتاب بقای سرمایه داری