این کتاب یک داستان جذاب ترسناک است. این قابلیت را دارد تا شما را به خنده وا دارد و البته به فکر فرو ببرد.
داستان از این جا شروع میشود که، پس از سالها شخصی به نام بارون به یتیمخانه میآید و بولت را به فرزندخواندگی قبول میکند.
هنگامی که بولت به محل زندگی جدیدش میرود متوجه میشود که آنجا شرایطی عجیب وغریب دارد. جنگلهای آن منطقه پر از پنگوئن است. مردم حرفهای ترسناکی درباره بارون میگویند: “او قاتل است.”
مدتی بعد بولت میفهمد که بارون برخلاف ظاهر نوجوانش، مردی صدساله و پنگوئنینه است. زمانی که ماه کامل باشد تبدیل به پنگوئن میشود و دست به کارهای عجیب و غریب و خطرناک میزند.
شما در این کتاب ماجرای بولت و پنگوئنینه شدن را، از زبان نگهبان پنگوئنهای باغوحش میشنوید.
همچنین این کتاب جزو پرفروشهای آمازون و نیویورک تایمز است.
فرا فارفنوگن از جلو در کنار رفت تا به بولت اجازه بدهد وارد خانه شود. به محض اینکه از ورودی رد شد، فرا در حالی که تمامی سیزده پیچ و چفت در را پشت سرش قفل میکرد، در را محکم بست. تلق تلوق. بنگ. تالاپ
بولت گفت: یه عالمه قفل داره، برای اینه که خطر رو دور کنه؟
فرا فارفنوگن خس خس کنان گفت:« یا شاید برای اینکه خطر رو داخل نگه داره.
آلن وودرو (متولد 6 نوامبر 1964) نویسنده آمریکایی ادبیات کودکان و نوجوانان، عمدتا داستان های متوسطه است. کتابهای او عبارتند از: نفرین ویرپنگوئن، طبقه رد شده و جنگ حیوانات خانگی. اولین کتاب او، ماجراهای پوسیده زکری بی رحم، در سال 2011 منتشر شد و توسط کتاب های کودکان هارپر کالینز منتشر شد.