کتاب کلیله و دمنه

Kalila and Demna
بر اساس قدیمی ترین نسخه
کد کتاب : 15656
شابک : 978-6005687002
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 429
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب کلیله و دمنه اثر ابوالمعالی نصرالله منشی

"کلیله و دمنه" اثری است از "ابوالمعالی نصرالله منشی" که یکی از شناخته شده ترین آثار ادبی در ایران و جهان به حساب می آید. آورده اند که قدمت این شاهکار بزرگ ادبی به دو هزار سال قبل می رسد و زبان اصلی آن سانسکریت بوده است، تا اینکه "ابوالمعالی نصرالله منشی" در دوره ی ساسانیان اقدام به بازگردانی آن به فارسی میانه نمود. با وجود اینکه این ترجمه جهت درک بهتر و خوانش روان به صورت آزاد صورت گرفت، اما "ابوالمعالی نصرالله منشی" به مفهوم و محتوای کتاب وفادار ماند و تنها لباسی مناسب از زبان فارسی میانه را به تن آن پوشانید. اکنون ویرایش دیگری از "کلیله و دمنه" در اختیار خوانندگان قرار گرفته است که "بر اساس قدیمی ترین نسخه" از این شاهکار دنیای ادبیات تدوین شده است.
اما بپردازیم به معرفی داستان های این دو شغال محبوب با نام های "کلیله و دمنه" که می توان گفت آوازه ی آنان کم وبیش به گوش اغلب مخاطبان رسیده است. رهاورد اتفاقات و رویدادهایی که برای "کلیله و دمنه" رخ می دهد، داستان های عبرت آموزی است که سینه به سینه میان نسل های مختلف چرخیده و اکنون به دست ما رسیده است. این داستان ها اغلب به هم پیوسته اند و مربوط به حیواناتی هستند که در اجتماع کنار هم قرار گرفته اند؛ همچون تمام جامعه ها، آن ها نیز با هم صحبت می کنند، دچار نزاع می شوند، همدیگر را یاری می دهند و گاه علیه یکدیگر دسیسه چینی می کنند. به عبارتی جامعه ای که "کلیله و دمنه" در آن حضور دارند، استعاره ای است از جوامع انسانی با نماد های مختلف، که حکایت های آموزنده ای را به خوانندگان منتقل می کنند.

کتاب کلیله و دمنه

ابوالمعالی نصرالله منشی
ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (بعد از ۵۵۵ (قمری) - پیش از ۵۸۳ (قمری)) نصرالله ملقب به ابوالمعالی یکی از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی در سدهٔ ۶ هجری بوده‌است. اصل وی به روایت هفت اقلیم از شیراز و به روایت دیگر از غزنین است. او در آغاز جوانی به دربار بهرام‌شاه غزنوی وارد شد. چندی بعد در زمان سلطنت خسروشاه غزنوی به سمت دبیری رسید و حتی توانست در زمان شاه بعدی به نام خسرو ملک به مقام وزارت برسد. اما در زمان همین شاه بود که مورد غضب قرار گرفت و تا پایان عمر به زندان افتا...
قسمت هایی از کتاب کلیله و دمنه (لذت متن)
آورده اند؛ بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر کردن داشت. بازرگان صد من آهن داشت که در خانه دوستی تمام آن را به رسم امانت گذاشت و رفت؛ اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن امانتی اش نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی می کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد چیزی ازآن باقی مگذاشت. بازرگان در جواب آن مرد چنین پاسخ داد: راست می گویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته و داستانش را باور کرده است. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا باز آیم. بازرگان ازخانه آن مرد رفت و چون به سر کوی رسید، پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند تا پی از آن پسر گیرند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی می برد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه می گویی عقاب کودکی را ببرد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟ مرد دانست که قصه چیست و در پاسخ بازرگان گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان. به راستی که هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن کریم و بخشنده باشی ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل!