تجربه رویارویی سنّت و مدرنیته (تجدد) همچنان در جهان اسلام «مثنوی هفتاد من کاغذ» است و زوایای پیدا و پنهان بسیار دارد. امروزه، گفتمان سنّت با رقیبی بسیار سرسخت روبه رو شده است. گفتمان تجددگرایی، با آن زرق و برق پرطمطراق و چشمنوازش بهمانند عروسک دلربای پشت پردهی «هدایت» بر سنّت چنبره زده است! بله، یک زمانی این سنّت بود که اقتدار داشت و تجدد تازه از راه رسیده، وضعیت کنونی سنّت را داشت؛ حرف، حرف سنت بود! مدرنیته چه داشت که توانست این گونه در موضع قدرت بنشیند و عرصه را تنگ کند؟ آیا تجدد سرنوشت محتوم ماست و گریز و گزیری از آن نیست؟! به نظر نگارنده مشکل نه از «سنّت» است و نه از «تجدد»، مشکل بر میگردد به بلاتکلیفی ما در مواجهه با «سنّت» و «تجدد» و تعامل بد ما با آن دو. کتاب پیش رو، تلاشی است در یافتن پاسخهای جدید برای پرسشهای قدیمی که همچنان در فضای فکری جامعه قابل طرح و بحث هستند.
سید جلال محمودی (زادۀ 1358 در پیرانشهر) دانشآموخته دکتری تاریخ اسلام از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است. او همینک عضو هیأت علمی دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی تهران میباشد؛ او مقالات و یادداشتهایی درباره تاریخ مواجه فکری و اندیشهای مسلمانان در دوره معاصر منتشر شده است. سید جلال محمودی رساله دکتری خود را زیر نظر دکتر حسن حضرتی، دکتر داریوش رحمانیان و مرحوم دکتر داود فیرحی گذرانده است. برنامه پژوهشی سید جلال محمودی روی تاریخ اندیشه و حاشیههای خلاق فکری در فضای متکثر اسلامی متمرکز است.