اگر آن قدر بختیار باشید که لحظه آغاز یک موزیسین بزرگ، یک بازیگر بزرگ، یک فوتبالیست بزرگ، یک نویسنده، شاعر، فیلمساز، نقاش و حتی تنیسور بزرگ را به چشم ببینید، به یقین لحظه پایانشان را نیز فراموش نخواهید کرد. به قول آن غول بزرگ برنده نوبل ادبیات لوئیز گلک: «اگر آغاز، این چنین دشوار است، تصور کنید که پایان چگونه است!» بیایید تصور کنیم پایانهای همه غولهایی که میشناسیم و دوستشان داشتیم؛ بتهوون کی به پایان خودش رسید؟ وقتی دیگر هیچ نشنید؟! این پایان او نبود، اما آیا همین خودش نوعی از پایان نبوده است؟ مارادونا کی به واقع به پایان رسید؟ پس از لحظه سوت پایان فینال جام جهانی ۱۹۹۰ وقتی با هاولانژ رییس وقت فیفا دست نداد؟ یا آن روز محنت بار ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ در خانهای اجارهای در تیگری بوینسآیرس؟ آیا جیم موریسون به پایان رسیده است؟ مگر نه که جسم بیجان او وقتی ۲۷ ساله بود در وان حمام آپارتمانی در پاریس پیدا شد و «پایان» نام آخرین آهنگی بود که پیش از مرگش همراه رفقایش در گروه «دورز» روی سن سالن ورهاوس نیواورلئان اجرا کرد!
فهرست این نامها تمامنشدنیست هرچند اینها فقط چند نام نیستند، اینها تاریخ ما، تاریخ حافظه فرهنگ ما و دلیل خلوص شورمندی زندگی ما هستند که همواره در سر و چشم و گوش و دهانمان در حرکتاند و هر جای زندگیمان نظر میکنیم، ردی از حضورشان، شکل آمدن و رفتنشان، آغاز و پایانشان را میبینیم.
جف دایر، در جستار بالا بلند، طناز و تودرتویاش، لحظه /لحظههای پایان/ خداحافظی دهها نابغه از هنر و ادبیات و ورزش و ... را پیشرو گذاشته و صدها پرسش را با هوشمندی پیش کشیده، در جستوجوی هر آنچه پایان نامیده میشود و روزی از روزها و شبها فرارسیده و میرسد. آخرین روزهای راجر فدرر و چند پایان دیگر، سفریست پر از کشف و شهود از میان همه راههایی که طی شدند و هر کدامشان بخشی از حیات ذهنی ما را ساختهاند و برای فهم چگونگی و چرایی این زندگیهای زیسته و اهمیت سترگشان، میبایست به آنها رجوع کنیم.
جف دایر (زاده 5 ژوئن 1958) نویسنده انگلیسی است. دایر کتابهای بسیاری از جمله داستان، رمان، جستار و نقد ادبی و سینمایی نوشته و منتشر کرده است. جف دایر را یکی از بزرگترین نویسندگان و منتقدان و نظریهپردازان هنر و سینما در دوران ما میدانند.