یک مزیت تاریخ مختصر علم این است که این مجموعه چشمگیر از دستاوردهای مدرن در حالی آشکار می شود که جهش های قرن های گذشته هنوز در ذهن تازه است. مجاورت آنچه اکنون می دانیم در کنار آنچه زمانی می دانستیم، تعمق نفس گیری دارد. به گفته ی آقای باینم ، تاریخ مختصر علم راه درازی می رود.
[یک] تاریخ سرگرم کننده. . . برای خوانندگان کنجکاو نوجوان و بزرگسال.
مقدمه ای فوق العاده سهل الوصل برای علم.
روایت پر جنب و جوش باینم. . . قطعا آنچه را که در خط آغازینش آمده، ارائه می دهد: علم حیرت انگیز است.
از آن جا که چینی ها باور داشتند زمین سن زیادی دارد، مشکلی نداشتند که فسیل ها را بازمانده های سخت شده گیاهان و جانورانی بدانند که دیرزمانی در گذشته زندگی می کرده اند. سنگ ها طبق چیزهایی مثل سختی و رنگ دسته بندی می شدند. یشم به خصوص بسیار قیمتی بود و پیشه وران هنرمند از قطعه های یشم مجسمه های زیبایی درمی آوردند. زمین لرزه در چین شایع بود، ولی هیچ کس توضیحی در این باره نداشت که چرا اتفاق می افتد. بااین حال، در قرن دوم میلادی مرد بسیار فرهیخته ای به نام ژانگ هنگ از وزنه آویخته ای، که موقع تکان خوردن زمین نوسان می کرد، برای ثبت لرزه های زمین استفاده کرد. این اولین نسخه ابتدایی از چیزی است که ما آن را لرزه نگار می نامیم: همان ماشینی که خطی راست رسم می کند تا آن که در زمان لرزیدن زمین شروع می کند به بالاوپایین رفتن و جنبیدن. مغناطیس کاربرد عملی داشت. چینی ها بلد بودند آهن را مغناطیسی کنند؛ به این ترتیب که ابتدا آهن را تا دمای بالا حرارت می دادند و سپس آن را در راستای شمال جنوب قرار می دادند و می گذاشتند سرد شود. در چین، خیلی پیش تر از آن که در غرب اصلا بدانند قطب نما چیست از آن هم برای جهت یابی و هم برای پیش گویی استفاده می کردند. قطب نماها معمولا « خیس » بودند، یعنی سوزنی مغناطیسی را در کاسه آبی شناور می کردند تا قطب نما درست شود. ما معمولا می گوییم که سوزن قطب نما جهت شمال را نشان می دهد، اما چینی ها جنوب را جهت اصلی در نظر می گرفتند. ( البته قطب نمای ما نیز جهت جنوب را که در انتهای سوزن است نشان می دهد. ) چینی ها شیمیدانانی ماهر نیز بودند. بسیاری از بهترین شیمیدان های چینی تائویست بودند، یعنی اعضای گروهی مذهبی بودند که از لائو تسه، که بین قرن ششم و چهارم پیش از میلاد زندگی می کرد، پیروی می کردند ( تائو یعنی « راه » یا « مسیر » ) . دیگران یا پیرو کنفسیوس بودند یا از بودا تبعیت می کردند. فلسفه این رهبران دینی بر رفتار و نگرش های پیروانش تاثیر می گذاشت که به سوی مطالعه عالم کشیده شوند. مذهب همیشه بر چگونگی نگاه مردم به پیرامونشان اثر گذاشته است.