واقعه مسجد گوهرشاد، در تیر ماه سال 1314 و در دوران حکومت پهلوی اول اتفاق افتاده است. مردم مشهد در پی اعتراض به قانون تغییر لباس به مسجد گوهرشاد رفتند و در آنجا تجمع کردند که توسط نیروهای دولتی به شدت سرکوب شدند. حضرت آیت الله سید حسین قمی، پس از اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس دستور تجمع مردم را داد و محمدتقی بهلول وظیفهی سخنرانی را به عهده گرفت و پس از مدت زمان کوتاهی در میان مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تجمع به شدت سرکوب و بیش از 1600 نفر کشته و زخمی شدند. پس از این اتفاق روحانیون برجستهی مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه بعضی از مدیران ادارات مشهد نیز تغییر کردند. «پاریس پاریس» نوشته سعید تشکری داستان زندگی ملک و مهیار در سال 1314 است، مهیار یکی از یتیمزادههای قوچانی است و ملک دختریست که به تازگی از فرنگ بازگشته و بخت و اقبالی همانند مهیار دارد. آنها در سالی که حکومت پهلوی اول حادثه کشتار مسجد گوهرشاد را برنامهریزی میکند با همدیگر آشنا میشوند. رابطه آنها با گذر زمان عمیقتر میشود. گویا شناخت هر کدام از آنها برای دیگری با شناخت تاریخ پرپر شده مشهد یکی میشود. ملک سردار حشمت را همانند پدر خود میداند و برای او ارزش بسیاری قائل است، اما سردار در شب کشتار مسجد گوهرشاد در انبار کتابخانه انگشتان دست مهیار را میبرد. بعد از این اتفاق او با دید دیگری به سردار حشمت نگاه میکند، ملک میفهمد که فرزند یکی از عشایر است و در کشتار وحشتناکی که در ایل قشقایی رخ داده، پدرش را از دست داده است و مادرش به خانه سردار به عنوان غنیمت فرستاده شده است. اما مادرش نمیتواند این ننگ را تاب بیاورد و پس از تولد ملک خود را به آتش میکشد. پس از واقعهی مسجد گوهرشاد ملک و مهیار پا به پای یکدیگر تلاش میکنند تا داغ این حادثه از ذهن و قلب هیچ فردی پاک نشود. این رمان خیال و اندیشهی مبدل شدن شهری مانند مشهد به شهری مانند پاریس است؛ خیالی که در نهایت به دالانی هزارتو و بیفرجام تبدیل میشود.
کتاب پاریس، پاریس