رمان پیش رو روایت گر ماجرای نویسنده ای به نام سایه و دو دوست روزنامه نگار او یعنی فرشته و الهام است؛ سایه با شنیدن ناخواسته گفت و گویی که میان الهام و فرشته درباره یک پرونده خبری جدید و البته کمی موهم و پرشایعه جریان دارد، سوژه ای برای نوشتن کتاب جدیدش پیدا می کند، هرچند این مساله چندان به مذاق محسن، همسر او، خوش نمی آید؛ ماجرا به گزارشات مردمی از باغی متروکه برمی گردد، جایی که صداهای مبهم و ترسناکی از آن به گوش می رسد و اهالی معتقدند جن زده است، مکانی که سایه را به خود فرامی خواند.
کتاب آوای وهم