نوستالژی از دیدگاه روانشناسی ریشه در ساختار روان انسان دارد. آن طور که روانشناسان می گویند، میل بازگشت به آغوش و زهدان مادر و اندوهی که از برآورده نشدن این میل بروز می کند، در کنار همه ی امیال سرکوب شده ی دیگر که در بخش ناهشیار روان انسان انباشته شده است، همچون سایه هایی که اغلب غیرقابل فهم به نظر می رسند، هستی ما را در برگرفته است و اسطوره ها، جادو، نمادها، کهن الگوها و سرانجام شعر و انواع هنرها، نمودهای بیرونی آن سایه ها هستند. شاعران و نویسندگان دوره ی رمانتیک در غرب و آثار آن ها، به این دلیل سوژه های مناسبی برای روانشناسان و نقد روانکاوانه بود که آن ها کاوش در ژرفای روان و احساسات انسان را هدف اصلی هنر می دانستند و واهمه ای از نزدیک شدن به قلمرو ناهشیار روان و ذهن انسان نداشتند.
مقالات بسیار مفیدی بود
کتاب بی مزه. مجموعه نوشته بینمک و ترشی...