1. خانه
  2. /
  3. کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد

کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد

3.4 از 1 رأی

کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد

Rouzegar-e Shad-o Na-Shad
انتشارات: افراز
ناموجود
72000
درباره قباد آذرآیین
درباره قباد آذرآیین
آذرآیین داستان‌نویس و منتقد ادبی در سال ۱۳۲۷ در مسجدسلیمان به دنیا آمده است. اولین اثرش با نام «باران» در سال ۱۳۴۵ در نشریه ادبی بازار در رشت منتشر شد. خودش می‌گوید این داستان نقطه عطفی در دنیای نویسندگی او بوده است. آذرآیین در سال‌های بعد داستان‌های کوتاهی برای نوجوانان نوشت؛ از جمله در سال ۱۳۵۷ «پسری آن سوی پل» را نوشت. «راه که بیفتیم، ترس‌مان می‌ریزد» نیز در سال ۱۳۶۰ به چاپ رسید. او پس از این کتاب، چند سالی تنها با نشریات ادبی در ارتباط بود تا این ‌که اولین مجموعه داستانش را با نام «حضور» در سال ۱۳۷۹ منتشر کرد. «شراره بلند» دومین مجموعه داستان آذرآیین بود که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. داستان «ظهر تابستان» از این مجموعه در جایزه گلشیری برگزیده شد. مجموعه «هجوم آفتاب» نیز از جمله آثار به‌چاپ‌رسیده آذرآیین است که یکی از هشت نامزد دریافت جایزه ادبی جلال آل‌ احمد در سال ۱۳۸۸ بود و موفق شد جایزه کتاب فصل را از آن مولف خود کند.
دسته بندی های کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد
قسمت هایی از کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد

"می بیند غریبه ای، در از به دراز، روی تختش خوابیده است و خرناسه می کشد؛ دیلاق و دراز، موها بلند و چرک و زرد و صورت چند هفته نتراشیده... تخت برای غریبه، کوتاه و تنگ است. پاهای پوشیده در پوتین های ایمنی اش، نیم متری از پایین تخت آویزان است...غریبه راه درازی آمده است، مرد این را از پوتین های ازریخت افتاده و گل آلود و سرووضع خسته و ژولیده و شوره ی عرق زیر بغل ها و سینه ی پیراهن و خرناسه هاش می فهمد... بوی تیز یک جور توتون خارجی توی اتاق پیچیده است. غریبه دست هاش را صلیب وار روی سینه اش گذاشته، کلاه حصیری اش یک وری روی بالش افتاده است. از توی جیب پیراهن چرک مرده ی خاکی رنگش، گوشه ی پاکتی پیداست."

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب روزگار شاد و ناشاد محله ی نفت آباد" ثبت می‌کند