1. خانه
  2. /
  3. کتاب تن تن و سندباد

کتاب تن تن و سندباد

2.5 از 2 رأی

کتاب تن تن و سندباد

Tintin and Sinbad
انتشارات: قدیانی
٪15
95000
80750
معرفی کتاب تن تن و سندباد
"تن تن و سندباد" رمانی است از "محمد میرکیانی" برای گروه سنی نوجوانان که "محمدحسین صلواتیان" کار تصویرگری آن را به عهده داشته است. این اثر که تاکنون دو دهه از نگارش آن گذشته، همچنان از آثار برجسته و قابل دفاع در زمینه ی ادبیات کودک و نوجوان به حساب آمده و استقبال مخاطبان سبب شده تا بارها مورد تجدید چاپ قرار بگیرد.
قصه ی "تن تن و سندباد" از آنجایی شروع می شود که چند چهره ی قهرمان در داستان های غرب، به رهبری تن تن که خود یکی از معروف ترین این قهرمان هاست، راهی سرزمین های شرقی می شوند تا با قهرمانان شرق وارد جنگ و نبرد شده و آن ها را به زانو درآورند. اما قهرمانان شرقی به همین راحتی در برابر کسی زانو نمی زنند و در کنار رهبر خود سندباد، مبارزه ای نفس گیر و پرهیجان را آغاز می کنند.
نام دو قهرمان بزرگ افسانه ای که کودکان زیادی طی سالیان متمادی با آن ها خاطره داشته اند، سبب شده تا این اثر در نگاه اول توجه مخاطبین کودک و نوجوانان را به شدت جلب کند. اما "تن تن و سندباد" تنها قهرمانانی نیستند که در این داستان زیبا و خواندنی به مصاف هم می روند. از دیگر قهرمانانی که خوانندگان در این کتاب با آن ها رو به رو می شوند می توان به قهرمانان شرقی نظیر علاءالدین و غول چراغ جادو، رستم، علی بابا، پهلوان پنبه و قهرمانان غربی همچون سوپرمن، تارزان، کاپیتان هادوک و پروفسور اشاره کرد. در این ماجراجویی جذاب با "تن تن و سندباد" و یارانشان همراه شوید تا ببینید سرنوشت نهایی این نبرد چه خواهد بود.
درباره محمد میرکیانی
درباره محمد میرکیانی
محمد میرکیانی نویسنده کودک و نوجوان در سال ۱۳۳۷ در شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در این شهر به پایان رساند و در کنار تحصیل به مطالعه آثار ادبی و هنری روی آورد و با بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ آشنا شد.
وی دارای مدرک دکتری هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
میرکیانی در سال 1361 وارد گروه کودک صدای جمهوری اسلامی ایران شد و به نوشتن نمایشنامه‌های رادیویی و قصّه‌های ظهر جمعه پرداخت.
مجموعه قصه روز تنهایی من محمد میرکیانی، در دوره پنجم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
میرکیانی در دوران نوجوانی، زمانی که کارگر حروفچین یکی از چاپخانه‌های تهران بود به مطالعه آثار ادبی و هنری روی آورد و با بسیاری از آثار نویسندگان بزرگ آشنا شد. روزی که اولین قصه‌اش را نوشت دقیقاً 15 شغل مختلف را تجربه کرده، درس زیادی آموخته بود.
وی در چند دوره مختلف آموزش ضمن خدمت، به تدریس ادبیات کودکان و قصه‌گویی در آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخته است.
بیشتر مطالعات و گرایش‌های میرکیانی در زمینه ادبیات، به خصوص ادبیات کهن،‌ تاریخ، روان‌شناسی و شعر است.
مجموعه قصه روز تنهایی من؛ در دوره پنجم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
برنده کتاب سال نوجوان در سال 1365 و جشنواره‌های دیگر داخلی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و از نویسندگان برگزیده 20 سال ادبیات کودکان توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان.
ترجمه مجموعه 5 جلدی «قصه ما همین بود» میر کیانی، در سال 1370 به زبان اردو و در پاکستان منتشر شد.
سال 1990 و 2000 میلادی مرکز بین‌المللی مونیخ آلمان کتاب‌های «پاپر» و «روزی بود و روزی نبود» وی را از در فهرست کتاب‌های مناسب خود قرار داد.
قسمت هایی از کتاب تن تن و سندباد

پسرک ماهیگیر مثل هرروز از کلبه بیرون آمد و نگاهی به روبه رو انداخت: دریا آرام بود. خورشید با نور نقره ای رنگش همه جا را رنگ آمیزی کرده بود. کمی دورتر، مرغ های دریایی در حال پرواز و جست و خیز بودند. پسرک ماهیگیر لبخندی زد و به طرف قایقش رفت. در همین حال با خودش گفت: امروز دریا آرام است و...

در گوشه ای از یک ساحل دورافتاده موج های کف آلود خودشان را به ماسه های نرم می ساییدند و دوباره به دریا برمی گشتند. تکه های قایقی متلاشی شده، بر ماسه های ساحل، خبر از غرق شدن سرنشینان آن می داد. در کنار آنها، چند نفر، تن تن و یارانش روی شن های نمناک افتاده بودند. آنها چنان به خواب فرو رفته بودند که صدای مرغ های دریایی هم بیدارشان نمی کرد. ناگهان خرچنگی از زیر شن ها سر درآورد و چنگال هایش را به اطراف چرخاند. چنگال خرچنگ، بی اختیار به یکی از پاهای پشم آلود میلو فرو رفت. میلو پارس دردآلودی کرد و از جا پرید و روی صورت کاپیتان هادوک افتاد. کاپیتان هادوک هم وحشت زده از جا پرید و فریادی کشید. با صدای آنها، تن تن و پرفسور و سوپرمن هم از آن حالت خواب آمیخته به بیهوشی بیرون آمدند. تن تن چشمانش را با دست مالید و با نگرانی پرسید: «ما کجاییم؟ کمک! کمک!» پرفسور که سرحال تر از بقیه بود گفت: «از کی کمک می خواهی تن تن؟ در حال حاضر در یکی از ساحل های دورافتاده ی مشرق زمین هستیم.» سوپرمن زودتر از بقیه ی افراد سرپا شد و گفت: «پس ما غرق شدیم؟! ای سندباد لعنتی! تو قصد جان ما را کرده بودی. به زودی جواب تو را خواهم داد.» کاپیتان هادوک گفت: «دیگر از این حرف های گنده گنده ی تو خسته شده ام. نمی خواهد این قدر برای سندباد نقشه بکشی. چرا این همه حرف می زنی! نمی توانی ساکت باشی؟!» تن تن گفت: «آرام باش کاپیتان! اگر سوپرمن را از دست بدهیم دیگر هیچ چیز نداریم. در حال حاضر، تنها کسی که می تواند ما را نجات بدهد، سوپرمن است.

مقالات مرتبط با کتاب تن تن و سندباد
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
چرا باید کودکان را با داستان ها آشنا کنیم
چرا باید کودکان را با داستان ها آشنا کنیم

داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.

نظر کاربران در مورد "کتاب تن تن و سندباد"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

جالب بود و برای من که خیلی وقت پیش تو ۸ سالگی خودم جذاب بود اینکه نظر رهبر معظم ❤️هم خونم خیلی خوش حال شدم و واقعااز آقای میرکیانی متشکرم❤️

1403/04/30 | توسطجانم فدای رهبر - کاربر سایت
2
|

خیلی قشنگ بود و اینکه شخصیت‌های قهرمان و معروف انیمیشن‌ها باهم مبارزه می‌کردند خیلی جذاب بود برام ولی به نظرم خیلی خلاصه سر و تهش در اومده بود میتونست بیشتر از این هیجان انگیز‌تر ادامه پیدا کنه...❤️

1402/10/03 | توسطپناه - کاربر سایت
2
|

تقابلی برای اصل ما و آنچه برایمان به عنوان اصل ساختند

1401/07/07 | توسطزهرا
0
|

کتاب جالب و زیبایی بودش اما بنظر من میتونست خیلی بهتر و جذاب‌تر هم نوشته بشه در مجموع انتخاب داستان و موضوعش رو پیشنهاد میکنم؛)

1401/06/31 | توسطImfarza
0
|

ایده‌ی بامزه‌ای بود. اینکه همه‌ی قیمه‌ها رو ریخته بود تو ماستا جالب بود! همه‌ی شخصیت‌های کتاب‌ها و افسانه‌های مختلف رو قاطی کرده بود. من در بزرگسالی خوندم ولی دوست دارم نظر یک بچه‌ای که این کتاب رو خونده رو از زبون خودش بشنوم.

1401/06/30 | توسطImfarza
0
|
پاسخ ها

من بچه بودم خوندم و یادمه اونزمان خیلی دوستش داشتم الان میخواستم واسه دخترم بخرم بنظرم نسل جدید زیاد ارتباط برقرار نمیکنه

1403/09/27|توسطصدف رادی
0

سرگرم کننده بود

1401/05/14 | توسطفاطمه - کاربر سایت
2
|